اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر سازگاری پس از طلاق و سرمایه روانشناختی زنان مطلقه دارای فرزند
محورهای موضوعی : روانشناسی بالینی و آسیب شناسی روانی
یونس نصرتی
1
*
,
سعید اسماعیلی مهرا
2
*
,
صابر حسینی نهاد
3
*
,
ایت جعفری
4
*
1 - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه، ایران.
2 - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام، ایران.
3 - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، ایران.
4 - گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر سازگاری پس از طلاق و سرمایه روانشناختی زنان مطلقه دارای فرزند انجام شد. تحقیق حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقة تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی شهر کرمانشاه در سال 1402-1403 تشکیل داد. نمونه پژوهش 30 زن سرپرست خانوار بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری مطالعه حاضر پرسشنامه های سرمايه روانشناختي لوتانز و پرسشنامه سازگاری پس از طلاق فیشر بود. گروه آزمایش 12 جلسله ۹۰ دقیقه ای پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت را دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزيه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته و براساس رعايت مفروضه های آن صورت گرفت. نتایج نشان داد که پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر سرمايه روانشناختي و سازگاری پس از طلاق اثربخش (0/01>p) است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که یافتههای این مطالعه از اثربخشی پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت، حمایت میکند.
The current research was conducted with the aim of the effectiveness of schema mode therapy on post-divorce adjustment and psychological capital of divorced women with children. The current study was a semi-experimental design of pre-test-post-test and two-month follow-up with a control group. The statistical population of the research included divorced women covered by the social service bases of Kermanshah city in 1402-1403. The study sample was 30 female heads of the household, who were selected by available sampling and based on the criteria for entering and exiting the study and were randomly assigned to two experimental groups and one control group (15 people in each group). The collection tools of the present study were Lathan’s psychological capital questionnaires and Fisher's post-divorce adjustment questionnaire. The experimental group received 12 90-minute sessions of the mindfulness-based schema therapy protocol, and the control group did not receive any intervention. Data analysis was done using mixed variance analysis and based on its assumptions. The results showed that the schema mode therapy protocol on psychological capital and adjustment after divorce is effective (P<0.001). Based on this, it can be concluded that the findings of this study support the effectiveness of the schema mode therapy protocol.