مدلیابی معادلات ساختاری ارتباط بین تجربه مراقبت در کودکی، حساسیت به طرد، پذیرش بیقید و شرط خود و تصور از آینده در کودکان و نوجوانان کار
محورهای موضوعی : روانشناسی
نرجس قاسمی
1
,
یاسر رضاپور میرصالح
2
*
,
محمدهادی صافی
3
1 - گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران.
2 - گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران.
3 - گروه روانشناسی عمومی، دانشکده علوم انسانی اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
کودک کار یکی از آسیبهای اجتماعی جامعه امروز است. هدف این پژوهش ارزیابی مدل ساختاری پذیرش بیقید و شرط خود، حساسیت به طرد، تصور از آینده و تجربه مراقبت در کودکی در کودکان کار بود. این مطالعه از نوع همبستگی بود که به روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. از بین کودکان کار شهرهای یزد و اصفهان در سال 1399، 160 نفر به شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای پذیرش بیقید و شرط چمبرلین و هاگا، حساسیت به طرد داونی و فلدمن، انتظار از آینده مک ویرتر و تجربه مراقبت در کودکی بیفولکو، براون و هریس پاسخ دادند. یافتهها نشان داد که پذیرش بیقید و شرط بر حساسیت به طرد تأثیر منفی معنادار داشت (05/0>P). مراقبت نامناسب در دوره کودکی با تصور از آینده رابطه منفی معنادار و با حساسیت به طرد رابطه مثبت معنادار داشت. همچنین حساسیت به طرد بر تصور از آینده تأثیر منفی معنادار داشت(05/0>P). یافتهها از تأثیر مستقیم پذیرش بیقید و شرط بر تصور از آینده حمایت نکردند. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که با بهبود کیفیت مراقبت در کودکی و پذیرش بیقید و شرط خود و کاهش حساسیت به طرد در کودکان کار میتوان به بهبود زندگی آنان کمک کرد.
Child labor is one of the social ills of today's society. This study aimed to investigate a structural model of unconditional self-acceptance, rejection sensitivity, future expectations, and childhood experience care in working children. A correlational design using structural equation modeling was conducted. The statistical population of this study include the working child who lived in Yazd and Isfahan cities in 2020. A total of 160 children was selected using available sampling methid and answered to Chamberlin and Haaga’s unconditional self acceptance cale, Downey and Feldman’s sensitivity to rejection scale, Mcwhirter’s future expectations scale, and Bifulco, Brown and Harris’s childhood experience of care questionnaire. The findings showed that unconditional acceptance had a negative and significant effect on sensitivity to rejection (P<0.05). Childhood experience of care had a negative and significant relationship with future expectations while being positively and significantly related to sensitivity to rejection. Likewise, rejection sensitivity had a significant and negative effect on future expectations (P<0.05). The results did not support the direct effect of unconditional acceptance on future expectations. Regarding the results, it can be concluded that improving childhood care, reducing sensitivity to rejection, and working on the unconditional acceptance of these children, helped to improve their lives.