رابطه آسیبهای دوران کودکی و محیط بیاعتبارساز با پرخوری افراطی: مدلیابی میانجیگری ناگویی هیجانی
محورهای موضوعی : روانشناسی
مهسا محصص
1
,
سیدعلی حسینی المدنی
2
*
,
سولماز دبیری
3
1 - گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 - گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
هدف اصلی این پژوهش آزمونِ میانجیگری ناگویی هیجانی در رابطه محیط بیاعتبارساز و آسیبهای دوران کودکی با نشانههای پرخوری افراطی بود. در این پژوهش همبستگی از جامعه آماری دانشجویان زن و مرد دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1403-1402 تعداد 493 دانشجو با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب و به پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994)، پرسشنامه آسيبهاي دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس محیط ناارزندهسازِ کودکی (مانفورد و همکاران، 2007) و مقیاس پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از مدلیابی معادله ساختاری در محیط نرمافزار ایموس انجام شد. یافتهها نشان داد اثر مستقیم آسیبهای دوران کودکی بر پرخوری افراطی (384/1 t= ،115/0 = β)، اثر مستقیم محیط بیاعتبارساز بر پرخوری افراطی (546/1 t= ،121/0 = β) و اثر مستقیم محیط بیاعتبارساز بر ناگویی هیجانی معنیدار نبود (693/1 t= ،132/0 = β). در نهایت، اثر غیرمستقیم آسیبهای دوران کودکی بر پرخوری افراطی از طریق ناگویی هیجانی، معنیدار (05/0p< ،045/0 = β) و از اثر غیرمستقیم محیط بیاعتبارساز بر پرخوری افراطی از طریق ناگویی هیجانی، غیرمعنیدار بود (05/0p> ،012/0 = β). در مجموع، نتایج نشان داد که تجارب آسیبزای دوران کودگی از طریقِ تسهیل ناتوانی در شناسایی و توصیف هیجانهای فردی، احتمال استفاده از رفتارهای خوردن ناایمن را به مثابة یک پاسخ هیجانی، افزایش میدهد.
This study aimed to investigate the mediating role of alexithymia in the relationship between invalidating environments and childhood trauma with symptoms of binge eating. A correlational research design was employed, involving a sample of 493 male and female students from the Tehran North branch of Azad University during the 2023-2024 academic year. Participants were selected using a multistage sampling method and completed the Toronto Alexithymia Scale (Bagby et al., 1994), the Childhood Trauma Questionnaire (Bernstein et al., 2003), the Childhood Invalidating Environment Scale (Mountford et al., 2007), and the Binge Eating Scale (Gormally et al., 1982). Data were analyzed using structural equation modeling with AMOS software. The results indicated the direct effect of childhood trauma on binge eating (t = 1.384, β = 0.115) and the direct effect of invalidating environments on binge eating (t = 1.546, β = 0.121) were not statistically significant. However, the direct effect of alexithymia on binge eating was statistically significant (t = 3.857, β = 0.203), as was the direct effect of childhood trauma on alexithymia (t = 3.306, β = 0.271). The indirect effect of childhood trauma on binge eating through alexithymia was significant (p < 0.05, β = 0.045), whereas the indirect effect of invalidating environments on binge eating through alexithymia was not significant (p > 0.05, β = 0.012). Overall, the findings suggest that adverse childhood experiences may increase the likelihood of engaging in maladaptive eating behaviors as an emotional response by facilitating difficulties in identifying and describing personal emotions.