هدف پژوهش حاضر شناسايي ويژگي هاي دوره تحوّلي ظهور بزرگسالي (18 تا 29 سال) در دانشجويان ايراني با توجه به عامل جنسيت است. بر اين اساس، با استفاده از نمونه گيري ملاکي، 15 نفر (8 پسر و 7 دختر با ميانگين سني 23/26) از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ساکن شهر تهران که در چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسايي ويژگي هاي دوره تحوّلي ظهور بزرگسالي (18 تا 29 سال) در دانشجويان ايراني با توجه به عامل جنسيت است. بر اين اساس، با استفاده از نمونه گيري ملاکي، 15 نفر (8 پسر و 7 دختر با ميانگين سني 23/26) از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ساکن شهر تهران که در سال تحصيلي 1395-96 در بازه سني 18 تا 29 سالگي قرار داشتند انتخاب شده و به صورت انفرادي و با استفاده از مصاحبه نيمه ساختار يافته، مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحليل کيفي داده ها با استفاده از روش پديدارشناسي و راهبرد هفت مرحله اي کُلايزي، به شناسايي هفت ويژگي شامل شکل گيري عامليت، هويت يابي، احساس سردرگمي، خوش بيني نسبت به آينده، ادراک وضعيت بينابيني، بي ثباتي و احساس نياز به صميميت انجاميد. همچنين نتايج پژوهش نشان داد که در برخي زير مقوله هاي مرتبط با شکل گيري عامليت، احساس سردرگمي، بي ثباتي و احساس نياز به صميميت تفاوتهايي ميان دو جنس قابل مشاهده است. نتايج اين پژوهش بر لزوم بازنگري در شناخت از دورة سني جواني در فرهنگ ايراني تأکيد مي کند و رهيافت هايي را در اين باره ارائه مي دهد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعيين رابطه اخلاق وظيفه گرا و اهداف پيشرفت با واسطه گري منبع کنترل به انجام رسيده است. اين پژوهش به روش توصيفي- همبستگي انجام گرفت. جامعه آماري پژوهش شامل دانشجويان مقطع کارشناسي دانشگاه شيراز بودند؛ که از آن ميان 440 دانشجو (221 دختر) و (219 پسر) به ش چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعيين رابطه اخلاق وظيفه گرا و اهداف پيشرفت با واسطه گري منبع کنترل به انجام رسيده است. اين پژوهش به روش توصيفي- همبستگي انجام گرفت. جامعه آماري پژوهش شامل دانشجويان مقطع کارشناسي دانشگاه شيراز بودند؛ که از آن ميان 440 دانشجو (221 دختر) و (219 پسر) به شيوه نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه هاي اخلاق وظيفه گرا، منبع کنترل و اهداف پيشرفت پاسخ دادند. جهت پاسخگويي به فرضيه هاي پژوهش از تحليل مسير در مدل يابي معادلات ساختاري استفاده گرديد. نتايج نشان داد که اگرچه وظيفه شناسي و معتمد بودن با هر سه هدف پيشرفت عملکردگرايي، تبحرگرايي و تبحرگريزي رابطه مثبت و معني دار دارند؛ امّا با هدف عملکردگرايي ميزان رابطه بيشتر است. همچنين نتايج نشان داد که منبع کنترل مي تواند در رابطه بين اخلاق وظيفه گرا و اهداف پيشرفت واسطه گري کند. از ديگر نتايج اين پژوهش مي توان به رابطه معني دار منبع کنترل دروني و بيروني با هر سه هدف پيشرفت حاضر در پژوهش اشاره کرد. نتايج اين پژوهش به توسعه دانش نظري در مورد نقش پيشايندي منش هاي اخلاقي و منبع کنترل در رابطه با اهداف پيشرفت کمک شاياني مي کند. همچنين به لحاظ کاربردي، تلويح نتايج پژوهش آن است که با آموزش منش هاي اخلاقي وظيفه شناسي و معتمد بودن و بازآموزي اسنادي (منبع کنترل) مي توان به رشد اهداف پيشرفت مناسب کمک نمود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تبيين ذهن آگاهي بر اساس تنظيم هيجان و فعاليت نظام هاي بازداري- فعالسازي رفتاري در دانشجويان بود. طرح پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان درسال تحصيلي 98-97 بود. تعداد 373 دانشجو به روش نمو چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تبيين ذهن آگاهي بر اساس تنظيم هيجان و فعاليت نظام هاي بازداري- فعالسازي رفتاري در دانشجويان بود. طرح پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان درسال تحصيلي 98-97 بود. تعداد 373 دانشجو به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و پرسشنامههاي ذهن آگاهي فرايبورگ، نظام هاي بازداري- فعالسازي رفتاري کارو و وايت و پرسشنامه راهبردهاي تنظيم هيجان گروس و جان روي آنان اجرا شد. براي تحليل دادهها از ضريب همبستگي پيرسون و مدل يابي معادلات ساختاري استفاده شد. نتايج نشان داد که نظام بازداري رفتاري بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و منفي دارد (0/01>p). نظام فعالسازي رفتاري بر ذهنآگاهي اثر مستقيم و مثبت دارد (0/01>p). ارزيابي مجدد هيجان بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و مثبت دارد (0/01>p). سرکوبي هيجان بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و منفي دارد (0/01>p). بر اساس يافته ها مي توان نتيجه گرفت که نظام بازداري- فعالسازي رفتاري و ارزيابي مجدد و سرکوبي هيجان متغيرهاي هستند که تعيينکنندة سطوح ذهن آگاهي است. مدل پيشنهادي از برازش مطلوبي با داده ها برخوردار بود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعيين ساختار عاملي و ويژگي هاي روانسنجي مقياس استعداد روابط فرازناشويي در زنان بود. اين تحقيق با استفاده از روش تحقيق آميخته در دو بخش کيفي و کمّي انجام شد. در بخش کيفي مصاحبه هاي تخصصي با گروه هفت نفره اي از صاحب نظران در زمينه خانواده و زوج درماني با اس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعيين ساختار عاملي و ويژگي هاي روانسنجي مقياس استعداد روابط فرازناشويي در زنان بود. اين تحقيق با استفاده از روش تحقيق آميخته در دو بخش کيفي و کمّي انجام شد. در بخش کيفي مصاحبه هاي تخصصي با گروه هفت نفره اي از صاحب نظران در زمينه خانواده و زوج درماني با استفاده از مصاحبه ساختار يافته و نيمه ساختار يافته انجام شد که منجر به استخراج شاخص هاي اولية مفهومي شد. روش پژوهش در بخش کمّي، توصيفي- همبستگي بود. جامعة آماري پژوهش شامل کلية زنان متأهل ساکن شهر اروميه در سال 1396 بود که به صورت اوليه 1000 نفر از اين زنان با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و 859 پرسشنامه معتبر تشخيص داده شدند. ابزار پژوهش شامل مقياس استعداد روابط فرازناشويي (EAPS) و خرسندي زناشويي (MHS) بود. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل عاملي اکتشافي و تأييدي استفاده شد. بر اساس تحليل عاملي اکتشافي پنج عامل مشخصات خانوادگي، رسانه اي، سبک رفتار جنسي، شخصيتي و شناختي استخراج شد. در مجموع عامل هاي استخراج گرديده، توانستند 51/56 درصد از واريانس کل آزمون را تبيين کنند. براي بررسي روايي پرسش نامه از روايي محتوا، روايي سازه و تحليل عاملي تأييدي استفاده شد. شاخص هاي برازش مدل در تحليل عاملي تأييدي روايي اين مقياس را مورد تأييد قرار داد. اعتبار آن از طريق ضريب آلفاي کرونباخ برابر با 0/88به دست آمد. بر اساس يافته ها، مقياس استعداد روابط فرازناشويي ابزاري روا و معتبر است و ميتوان از اين ابزار در موقعيتهاي باليني و پژوهشي استفاده کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل اجتناب متضاد اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است، جامعه آماری شامل، 457 نفر از افراد دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و از ابزارهای آسیب های دوره کو چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل اجتناب متضاد اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است، جامعه آماری شامل، 457 نفر از افراد دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و از ابزارهای آسیب های دوره کودکی، روان آزردگی، مشکلات بین فردی، اجتناب متضاد از نگرانی، اجتناب متضاد هیجانی و اضطراب فراگیر استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است. در این مدل روان آزردگی، مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی بر علایم اختلال اضطراب فراگیر اثر مستقیم و معناداری داشتند، ولی آسیب های دوره کودکی و اجتناب متضاد هیجانی بر علایم اختلال اضطراب فراگیر اثر مستقیم و معناداری نداشتند، همچنین مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی به طور معناداری بین روان آزردگی و علایم اختلال اضطراب فراگیر میانجیگری کردند و مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی به طور معنی داری بین آسیب های دوره کودکی و علایم اختلال اضطراب فراگیر میانجیگری کردند. بر اساس یافته های پژوهش علایم اختلال اضطراب فراگیر تحت تأثیر آسیب های دوران کودکی، روان آزردگی، مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی قرار دارد.
پرونده مقاله
با توجه به اهمیت و تأثیر رفتار هر یک از اعضای خانواده در سبک زندگی و کیفیت تعاملات بین فردی و با توجه به شکایت برخی مراجعان از کژکاری برخی رفتارهای خود یا سایر اعضای خانواده، ضرورت به کارگیری فنونی در جهت تغییر رفتار مراجعان توسط روان درمانگران و خانواده درمانگران ضرو چکیده کامل
با توجه به اهمیت و تأثیر رفتار هر یک از اعضای خانواده در سبک زندگی و کیفیت تعاملات بین فردی و با توجه به شکایت برخی مراجعان از کژکاری برخی رفتارهای خود یا سایر اعضای خانواده، ضرورت به کارگیری فنونی در جهت تغییر رفتار مراجعان توسط روان درمانگران و خانواده درمانگران ضروری است. در این مقاله فن «تغییر رفتار سیستمی» به عنوان فن جدیدی در مشاوره و رواندرمانی، معرفی شده است. در این پژوهش پس از تبیین مبانی نظری «فن تغییر رفتار سیستمی» شیوۀ کاربرد عملی و اجرای گام های آن در فرایند مشاوره و رواندرمانی توضیح داده شده، سپس درمان سه نمونۀ بالینی از طریق کاربرد این تکنیک به صورت طرح تک آزمودنی از نوع AB مطالعه و گزارش شده است. ابزار پژوهش شامل چک لیست محقق ساخته و مصاحبه بود. تحلیل چشمی و تحلیل کیفی حاصل مصاحبه با نمونه ها حاکی از اثربخشی معنادار این فن بر روی رفتارهای ناکارآمد آزمودنی ها بوده است. نتیجه اینکه روان درمانگران می توانند این تکنیک را در مشاوره و روان درمانی فردی یا خانوادهدرمانی با هدف تغییر رفتارهای ناکارآمد مراجعان به رفتارهای کارآمد و سازگارانه به کار گیرند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تبيين سازمان شخصيت مرزي براساس روابط موضوعي اوليه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. اين پژوهش از نوع توصيفي بود که به روش همبستگي انجام شد. جامعه آماري شامل کليه دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه هاي تهران در سال تحصيلي 98-1397 بود، که 4 چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تبيين سازمان شخصيت مرزي براساس روابط موضوعي اوليه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. اين پژوهش از نوع توصيفي بود که به روش همبستگي انجام شد. جامعه آماري شامل کليه دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه هاي تهران در سال تحصيلي 98-1397 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان سياهه هاي روابط موضوعي، سازمان شخصيت مرزي و مقياس نگرش نسبت به پدر را تکميل کردند. مدل يابي معادلات ساختاري با استفاده از داده هاي بدست آمده از پرسشنامه ها انجام شد. نتايج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقيم 0/03 درصد و به واسطه روابط موضوعي 0/22 درصد از ساختار شخصيت مرزي را تبيين مي کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاري که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغير پيش بين و روابط موضوعي به عنوان متغير ميانجي وارد مدل شدند، نشان داد که اين مدل 22 درصد از ساختار شخصيت مرزي را تبيين مي کند. بنابراين مي توان چنين نتيجه گيري نمود که سازمان شخصيت مرزي تنها به صورت غيرمستقيم و از طريق روابط موضوعي اوليه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفي تبيين مي گردد. لذا عملکرد منفي پدر به عنوان مرجع قدرت در روابط سه گانه مادر- کودک- پدر در دوره پيش اديپ مي تواند باعث شکل گيري ساختار مرزي در بزرگسالي شود.
پرونده مقاله