پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش واسطه اي طرحواره هاي ناکارآمد اوليه در رابطه بين پیوند والدینی و استعداد اعتیاد در دانشجويان دانشگاه بوعلی سینا شهر همدان می باشد. روش انجام پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي هست. ازنظر هدف اين پژوهش در زمره تحقيقات کاربردی و ازنظر شيوه جمع آو چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش واسطه اي طرحواره هاي ناکارآمد اوليه در رابطه بين پیوند والدینی و استعداد اعتیاد در دانشجويان دانشگاه بوعلی سینا شهر همدان می باشد. روش انجام پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي هست. ازنظر هدف اين پژوهش در زمره تحقيقات کاربردی و ازنظر شيوه جمع آوري داده ها در زمره تحقيقات همبستگي است. که به بررسي روابط مستقيم و غیرمستقیم بين متغيرها مي پردازد. جامعه آماري در اين پژوهش 1989 نفر هست که 322 نفر از دانشجويان بهعنوان نمونه و به شيوه نمونه گیری طبقه ای و با رعایت نسبت دانشکده، رشته و جنسیت انتخاب شدند. در اين پژوهش از سه پرسشنامه، پرسشنامه پیوند والدینی(PBI)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای ناکارآمد اوليه(SQ-SF) و پرسشنامه استعداد اعتیاد نسخه دانشجویان((ASQ-SV استفادهشده است. همچنين از نرمافزارهای SPSS و LISREL در جهت تحليل اطلاعات گردآوریشده استفادهشده است.يافته هاي پژوهش نشان داد که پیوند والدینی (مراقبت پایین والدینی و محافظت بیشازحد) چه بهصورت مستقيم و چه بهصورت غيرمستقيم بهواسطه طرحواره هاي ناکارآمد اوليه بر روي استعداد اعتیاد تأثیرگذار مي-باشند. درنهایت اينکه در این پژوهش نقش واسطه اي طرحواره هاي ناکارآمد اوليه در رابطه بین پیوند والدینی و استعداد اعتیاد در قالب يک مدل ارائه شد، که با توجه به مقادير شاخصهاي بهدستآمده براي اين مدل، ملاحظه گردید که مدل از برازش خوبي برخوردار هست.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مطالعة اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای نظمجوییِ شناختی هیجان دانشآموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعة آماری، دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس ت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مطالعة اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای نظمجوییِ شناختی هیجان دانشآموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعة آماری، دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان شهر تهران (متوسطة دورة دوم) در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۹۹ بودند، که با روش نمونهگیری در دسترس، دانشآموزان پایة دهم دبیرستان فرزانگان تهران(۱۷۰ نفر)، انتخاب شده و پرسشنامة نظمجویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. از بین آنها ۳۲ نفر که نمرههای پایینی در راهبردهای انطبافی داشتند، به عنوان گروه نمونه مشخص و به صورت تصادفی، به دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش در ۱۲ جلسه ۷۰ دقیقه ای (دوبار در هفته)، مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و مدیریت استرس آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزش و همچنین پس از گذشت یک ماه و نیم در مرحلة پیگیری، پرسشنامه مذکور برای هر دو گروه اجرا شد. یافتهها: تحلیل داده ها با استفاده از روش «تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر» نشان داد، آموزش مهارتهای زندگی در دانشآموزان تیزهوش به صورت معنادار و پایدار، استفاده از راهبردهای انطباقی نظمجویی شناختی هیجان را افزایش و استفاده از راهبردهای غیر انطباقی نظمجویی شناختی هیجان را کاهش میدهد. نتیجه: استفاده از آموزش مهارت های زندگی میتواند در افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی نظمجویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای غیر انطباقی آن موثر واقع شود.
پرونده مقاله