پژوهش با هدف ارائه مدل نظری و تجربی خودتخریبگری با تأکید بر تحولیافتگی من، با این فرضیه انجام شد که تحولیافتگی من میتواند در رابطه میان تنیدگی و تنیدگی ادراکشده بهعنوان متغیر تعدیلکننده نقش ایفا نماید. 258 دانشجو به پرسشنامههای خودتخریبگری مزمن (CSDS)، آزمون ت چکیده کامل
پژوهش با هدف ارائه مدل نظری و تجربی خودتخریبگری با تأکید بر تحولیافتگی من، با این فرضیه انجام شد که تحولیافتگی من میتواند در رابطه میان تنیدگی و تنیدگی ادراکشده بهعنوان متغیر تعدیلکننده نقش ایفا نماید. 258 دانشجو به پرسشنامههای خودتخریبگری مزمن (CSDS)، آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشنگتن (WUSCT)، مقیاس تنیدگی ادراكشده (PSS) و مقیاس وقایع زندگی پایکل (PSLE) پاسخ دادند. تجزيه و تحليل دادهها با کمک نرمافزارهای SPSS-21 و LISREL-8.72 و با بهرهگیری از همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها نشانگر ارتباط معکوس تحولیافتگی من و خودتخریبگری بود. شرکتکنندگان به دو دسته با سطح تحولیافتگی بالا و پایین تقسیم شدند و رابطه خطی میان تنیدگی، تنیدگی ادراکشده و خودتخریبگری در هر گروه مورد بررسی قرار گرفت؛ تمامی مسیرها معنیدار بودند و مدل با یافتهها برازش داشت. معنیداری CR بهدست آمده، حاکی از وجود تفاوت معنیدار در ضریب دو گروه با تحولیافتگی من بالا و پایین بود. مسیر «عامل تنیدگیزا← تنیدگی ادراکشده» در افراد با تحولیافتگی پایین من، از قدرت بیشتری برخوردار بود، چرا که طبق انتظار تحولیافتگی بالای من، به عنوان یک سازة بنیادین، قبل از ادراک تنیدگی، میتواند از اثر و میزان تنیدگی بکاهد. یافتهها به بسط مدل سادهای منتهی شد که در آن صرفاً وجود تنیدگیها یا ادراک آنها را عاملی برای گرایش به خودتخریبگری میدانست. تحولیافتگی من، بهعنوان یکی از شاخصهای اساسی در تحول شخصیت، نقش مهمی در این مدل تبیینی ایفا کرد. این یافتهها در درمان افراد با گرایشهای خودتخریبگر کمککننده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراج چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره تحت نظر قوه قضائیه شهر تهران در سال 1400-1399 می باشد.21 زوج در این طرح به صورت در دسترس در سه گروه 14نفره آزمایش اول(دریافت کننده مداخله زوج درمانی هیجان مدار) ؛گروه آزمایش دوم (دریافت کننده مداخله زوج درمانی گاتمن) و گروه کنترل تقسیم و به شکل تصادفی جاگیری شدند.دو گروه آزمایش به مدت ۱۰ هفته مداخله زوج درمانی گاتمن را در 45 دقیقه و ۱۰ هفته زوج درمانی هیجان محور را در 45 دقیقه دريافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زوج گاتمن و زوج درماني متمركز بر هيجان بر سازش زناشويي، چهار اسب سوارکار نابودگر تاثير معناداري داشته است؛ همچنین ميزان اثر گذاری زوج درماني گاتمن بر سازش زناشویی بيشتر از زوج درماني متمركز بر هيجان و میزان اثر بخشی این دو درمان بر چهار اسب سوار کار نابودگر تفاوت معناداري با هم ندارند. نظر به تاثیر این دو درمان بر سازش زناشويي و چهار اسب سوارکار نابودگر ؛بهره گیری از این دو مداخله برای زوجین مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره نتیجه بخش خواهد بود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین ادراک سبک های والدگری و مؤلفه های شکوفایی در دانشجویان پیش بزرگسال انجام شد. نمونهای به حجم ۴۸۷ دانشجوی 29-18 ساله با روش داوطلبانه به پرسشنامه ای متشکل از مقیاسهای ادارک از سبکهای والدگری (گرول چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین ادراک سبک های والدگری و مؤلفه های شکوفایی در دانشجویان پیش بزرگسال انجام شد. نمونهای به حجم ۴۸۷ دانشجوی 29-18 ساله با روش داوطلبانه به پرسشنامه ای متشکل از مقیاسهای ادارک از سبکهای والدگری (گرولنیک و همکاران، 1997)، راهبردهای مدیریت زندگی (گلدهاف و همکاران، 2015)، و تحول مثبت جوانی (آرنولد و همکاران، 2012) به صورت بر خط پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند و نتایج نشان داد ادراک از سبک های والدگری و راهبردهای مدیریت زندگی بر مؤلفه های شکوفایی در پیش بزرگسالی اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین اثر غیر مستقیم ادراک از سبک های والدگری با واسطه راهبردهای مدیریت زندگی بر شکوفایی معنادار است. نتایج همچنین نشان داد مدل ادراک از سبک والدگری مادر 40 درصد و مدل ادراک از سبک والدگری پدر 45 درصد واریانس شکوفایی را تبیین می کنند. بطورکلی می توان گفت که ادراک از سبک های والدگری والدین می تواند به همراه متغیر فردی راهبردهای مدیریت زندگی بر شکوفایی دوران پیش بزرگسالی تاثیر داشته باشد.
پرونده مقاله
در چند دهه اخیر هیجانخواهی بهعنوان یک ویژگی شخصیتی پیچیده، پویا و چندبعدی و مؤثر بر رفتارهای مخاطرهآمیز مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی شاخص های روانسنجی مقیاس هیجان خواهی زاکرمن و پیش بینی اهمال کاری تحصیلی انجام شد. از بین دانشجویان مقطع کارشنا چکیده کامل
در چند دهه اخیر هیجانخواهی بهعنوان یک ویژگی شخصیتی پیچیده، پویا و چندبعدی و مؤثر بر رفتارهای مخاطرهآمیز مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی شاخص های روانسنجی مقیاس هیجان خواهی زاکرمن و پیش بینی اهمال کاری تحصیلی انجام شد. از بین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای شهرستان دامغان تعداد 260 نفر با رعایت ملاکهای ورود و خروج با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چندمرحلهای در اردیبهشت ماه 1399 انتخاب شدند. سپس آنها به مقیاسهای هیجانخواهی زاکرمن (1971)، خودکارآمدی پینتریچ و دیگروت (1990) و اهمالکاری تحصیلی مککلوزکی و سیلزو (2015) در یک ترتیب یکسان پاسخ دادند. نتايج نشان داد كه ساختار چهار عاملی حساسیت به یکنواختی، تجربهجویی، ماجراجویی و بازداریزدایی مقياس هیجانخواهی زاکرمن برازش مطلوبی با دادهها داشت و اعتبار همسانی درونی آنها در دامنه 61/0 برای ماجراجویی تا 78/0 برای حساسیت به یکنواختی متغیر بود. ضرایب همبستگی خردهمقیاسهای هیجانخواهی با مقیاس خودکارآمدی بهمنظور برآورد روایی واگرا حاکی از مقادیر غیرمعنادار و منفی در راستای تأیید فرضیه بود. یافتههای رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام نیز نشان داد مؤلفههای حساسیت به یکنواختی و ماجراجویی توانستند 27 درصد از واریانس اهمالکاری تحصیلی را تبیین کنند. بهنظر میرسد نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار مقیاس هیجانخواهی به مثابه ابزاری قوی در جهت سنجش رفتارهای مخاطرآمیز و هیجانخواه نوجوانان توسط پژوهشگران، درمانگران و مشاوران فراهم میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین ساختار عاملی و خصوصیات روانسنجی نسخه فارسی مقیاس باورهای ضمنی رقابت (کسیبر و همکاران، 2019) در گروهی از دانشآموزان دوره دوّم متوسطه ایرانی بود. بدین منظور 464 نفر از دانشآموزان شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغ چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین ساختار عاملی و خصوصیات روانسنجی نسخه فارسی مقیاس باورهای ضمنی رقابت (کسیبر و همکاران، 2019) در گروهی از دانشآموزان دوره دوّم متوسطه ایرانی بود. بدین منظور 464 نفر از دانشآموزان شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند؛ با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به مقیاس باورهای ضمنی رقابت (کسیبر و همکاران، 2019) و پرسشنامه اهداف پیشرفت (الیوت و همکاران، 2011) پاسخ دادند. روایی محتوایی، سازه، همگرای و واگرای مقیاس مذکور به ترتیب با استفاده از نظر متخصصان روانشناسی تربیتی، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی، ضرایب همبستگی نمرات مؤلفهها با متغیرهای مرتبط و همبستگی بین مؤلفههای مقیاس مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور بررسی اعتبار مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. متخصصان معرّف بودن مادههای مقیاس را برای سنجش باورهای ضمنی مثبت و منفی رقابت در مدل دو عاملی ارائه شده توسط کسیبر و همکاران (2019) تأیید کردند. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که ساختار دو عاملی باورهای ضمنی رقابت شامل باورهای مثبت و منفی در خصوص رقابت در بین دانشآموزان ایرانی نیز وجود دارد. آزمون مدل باورهای ضمنی رقابت شامل باورهای مثبت و باورهای منفی تأییدکننده ساختار دو عاملی این مقیاس همسو با پژوهش اصلی است. همچنین ارتباط منطقی مؤلفههای باورهای ضمنی مثبت و منفی در مورد رقابت با مؤلفههای اهداف پیشرفت از روایی همگرای این مقیاس حکایت دارد. همبستگی متوسط دو مؤلفه مثبت و منفی باورهای ضمنی رقابت روایی واگرای این مقیاس را تأیید میکند. علاوه بر آن، ضرایب آلفای کرونباخ تأییدکننده اعتبار این مقیاس است. در مجموع یافتههای پژوهش نشان میدهد که نسخه فارسی مقیاس مذکور از شاخصهای روانسنجی مناسبی برای اندازهگیری باورهای ضمنی مثبت و منفی در مورد رقابت در گروه دانشآموزان دوره دوّم متوسطه ایرانی برخوردار است؛ و کارایی لازم را برای اندازهگیری باورهای مذکور دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به منظور مقایسه سوگیری توجه نسبت به حالت های چهره ای بیان کننده سردرد و سبک های مقابله با درد در افراد مبتلا به میگرن و افراد عادی انجام شد. نمونه مورد مطالعه، تعداد 44 نفر با تشخیص میگرن در دامنه سنی 18 تا 50 سال و 43 نفر از جمعیت عمومی بودند که به روش نم چکیده کامل
پژوهش حاضر به منظور مقایسه سوگیری توجه نسبت به حالت های چهره ای بیان کننده سردرد و سبک های مقابله با درد در افراد مبتلا به میگرن و افراد عادی انجام شد. نمونه مورد مطالعه، تعداد 44 نفر با تشخیص میگرن در دامنه سنی 18 تا 50 سال و 43 نفر از جمعیت عمومی بودند که به روش نمونهگیری درد دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله ای در شرایط استرسزای درد و تکلیف دات پروب با استفاده از حالت های چهره ای بیان کننده سردرد استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های مان ویتنی و کروسکال- والیس استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از سبک های مقابله ای، بین دو گروه متفاوت بود، بدان معنا که افراد گروه کنترل به شکل معناداری از سبک های اجتنابی و مسئله مدار بیشتر از گروه مبتلا به میگرن استفاده میکردند. سوگیری توجه نسبت به حالت های چهره ای بیان کننده سردرد اما در بین افراد دارای میگرن و سالم وجود نداشت. بنابراین احتمالا سوگیری به درد نقشی در ابقاء میگرن ندارد اما توجه به سبکهای مقابلهای با درد در روند درمان و آموزش روشهای مقابلهای کارآمد باید مدنظر گرفته شود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجیگری استرس ادراکشده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آنها ۳۱۸ نفر با روش نمونه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجیگری استرس ادراکشده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آنها ۳۱۸ نفر با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1989)، استرس ادراکشده (کوهن و همکاران، 1983) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) بود. داده ها با نرمافزارهای AMOS و SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج فرضیههای مستقیم نشان داد مقبولیت، وظیفهشناسی و خودکارآمدی با اثر منفی و معکوس و استرس ادراک شده با اثر مثبت و مستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا تاثیر دارند و نتایج حاصل از بررسی فرضیههای غیرمستقیم نشان داد که وظیفهشناسی اثر غیرمستقیم و معکوس بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی داشته است و روانرنجوری، برونگرایی و وظیفهشناسی اثر غیرمستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراکشده داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت خودکارآمدی به عنوان یک منبع مقابله ای و آموزش مدیریت استرس به نوجوانان و تاثیر آنها بر صفات روانرنجورخویی، برونگرایی و وظیفهشناسی، سطح اضطراب کرونا را در نوجوانان کاهش داد و در مداخلههای درمانی از نتایج بهدستآمده استفاده کرد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه الگوهای ارتباطی خانواده با سرزندگی تحصیلی: نقش میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. شرکتکنندگان در این پژوهش 240 نفر از دانشآموزان پسر پایه نهم شهر بهبهان بودند که به روش نمونهگیر چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه الگوهای ارتباطی خانواده با سرزندگی تحصیلی: نقش میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. شرکتکنندگان در این پژوهش 240 نفر از دانشآموزان پسر پایه نهم شهر بهبهان بودند که به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای (نسبتی) انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش نسخه تجدیدنظر شده مقیاس الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی، مقیاسهای سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، شناختی و فراشناختی پینتریچ و دی گروت بودند. برای بررسی روایی و اعتبار این ابزارها از روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان دادند که جهتگیری گفت و شنود بهطور مستقیم با سرزندگی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه مثبت و معناداری دارد. همچنین، جهتگیری گفت و شنود با سرزندگی تحصیلی از طریق راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه غیرمستقیم معناداری دارد؛ اما جهتگیری همنوایی به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه معناداری ندارد و این رابطه به صورت غیرمستقیم با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) با سرزندگی تحصیلی نیز غیر معنادار بود. در آخر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با سرزندگی تحصیلی رابطه معناداری دارد. برازش بهتر مدل با حذف مسیرهای غیر معنادار جهتگیری همنوایی به سرزندگی تحصیلی و جهتگیری همنوایی به راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) حاصل شد.
پرونده مقاله
اختلال میل جنسی را میتوان کاهش احساسات، افکار و خیالپردازیهای شهوانی تعریف کرد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمانهای تحریک فراجمجمهای مغز با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی بر اختلال میل جنسی در مردان بود. روش پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و چکیده کامل
اختلال میل جنسی را میتوان کاهش احساسات، افکار و خیالپردازیهای شهوانی تعریف کرد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمانهای تحریک فراجمجمهای مغز با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی بر اختلال میل جنسی در مردان بود. روش پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از مردانی که از مشکل کاهش میل جنسی رنج میبردند و به این منظور به مراکز درمانی شهر تبریز مراجعه و تشخیص اختلال کاهش میل جنسی را دریافت کردند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مردانی که دارای مشکل کاهش میل جنسی بودند، بهصورت هدفمند انتخاب و در سه گروه، شامل گروه آزمایش یک (تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای مغز)، گروه آزمایش دو (درمان شناختی رفتاری) وگروه کنترل بهصورت تصادفی ساده جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون هالبرت استفاده شد. از تحلیل کوواریانس تکمتغیری برای بررسی آماری با استفاده از نرمافزار SPSS-26 اقدام شد. میانگین دو گروه تحریک مستقیم فراجمجمهای مغز و درمان شناختی رفتاری نشان داد که درمانهای تحریک فراجمجمهای با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی بهطور معناداری بر کاهش اختلال میل جنسی در مردان مؤثر بودند. همچنین یافتهها نشان داد که روش درمان شناختی رفتاری در مقایسه با روش درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای مغز دارای تأثیر بیشتری است. همینطور هر دو روش درماني در کاهش اختلال میل جنسی مردان اثربخش هستند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پریشانی روانشناختی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری کلیه کاربران شبکههای اجتماعی (بین 20 تا 50 سال) در شهر مشهد در سال 1401 بود. با ا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پریشانی روانشناختی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری کلیه کاربران شبکههای اجتماعی (بین 20 تا 50 سال) در شهر مشهد در سال 1401 بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 345 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه وسواسی- اجباری فوآ و همکاران (2002)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاویبوند و لاویبوند (1995) و مقیاس آشفتگی استنتاج آردما و همکاران (2010) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها نشان داد که آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری ، آشفتگی استنتاج با پریشانی روانشناختی و پریشانی روانشناختی با علائم وسواسی- اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین پریشانی روانشناختی در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری نقش میانجی دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی پریشانی روانشناختی در رابطه آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری، در شرایط بالا بودن پریشانی روانشناختی، رابطه آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری قویتر از زمانی است که مؤلفههای افسردگی، اضطراب و تنیدگی کم است. همچنین، برنامهریزی جهت کاهش پریشانی روانشناختی میتواند در کاهش اثر آشفتگی استنتاج بر علائم وسواسی- اجباری مؤثر باشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی برازش مدل سلامت جسمانی و درد روانشناختی در پیشبینی اقدام به خودکشی بهواسطه تحمل پریشانی و پرخاشگری معطوف به خود بود. روش تحقیق توصیفی- همبستگی (مدل معادلات ساختاری) و شرکتکنندگان از بین افراد ساکن در استان تهران و البرز در محدوده سنی 18 تا 50 سا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی برازش مدل سلامت جسمانی و درد روانشناختی در پیشبینی اقدام به خودکشی بهواسطه تحمل پریشانی و پرخاشگری معطوف به خود بود. روش تحقیق توصیفی- همبستگی (مدل معادلات ساختاری) و شرکتکنندگان از بین افراد ساکن در استان تهران و البرز در محدوده سنی 18 تا 50 سال در زمستان 1400 تا تابستان 1401 انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 400 نفر از طریق پرسشنامه آنلاین در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل خرده مقیاس سلامت جسمانی از پرسشنامه زمینهیابی سلامت شربون (1992)، پرسشنامه درد روانشناختی اورباخ و همکاران (2003)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، آسیب به خود سانسون (1988) و احتمال خودکشی کال و گیل (2002) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد که سلامت جسمانی و درد روانشناختی با اقدام به خودکشی رابطه مستقیم و معناداری دارند. همچنین تحمل پریشانی و پرخاشگری معطوف به خود در رابطه بین سلامت جسمانی و درد روانشناختی با اقدام به خودکشی نقش میانجی دارند و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. باتوجهبه نتایج پژوهش، توجه به تحمل پریشانی و پرخاشگری معطوف به خود میتواند بر رابطه سلامت جسمانی و درد روانشناختی بر اقدام به خودکشی مؤثر باشد.
پرونده مقاله