هدف مقاله حاضر ، مدل یابی رابطه ساختاری امنیت و شادکامی اجتماعی با نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماري شامل کلیه افرادی که سن آنها در دامنه ی 65-15 سال در منطقه 4 شهر اهواز می باش چکیده کامل
هدف مقاله حاضر ، مدل یابی رابطه ساختاری امنیت و شادکامی اجتماعی با نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماري شامل کلیه افرادی که سن آنها در دامنه ی 65-15 سال در منطقه 4 شهر اهواز می باشدکه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 404 نفر بر اساس نمونه گیری خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه های امنیت اجتماعی، سرمایه روان شناختی و شادکامی صورت گرفت . تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. يافتههای مرحله ی تدوین مدل نشان داد شاخص هاي برازش مدل، مناسب ميباشند. مطابق با اين مدل، ارتباط غیرمستقیم امنیت اجتماعی به شادکامی اجتماعی از طریق سرمایه روانشناختی 25/0β= در سطح معنیداری 05/0≥p معنی دار بود . همچنین نتایج نشان داد که امنیت اجتماعی بر شادکامی اجتماعی(46/0β= ، 01/0≥p)، سرمایه روان شناختی بر شادکامی اجتماعی (32/0β= ، 05/0≥p) و امنیت اجتماعی بر سرمایه روانشناختی(27/0β= ، 05/0≥p) اثرمستقیم داشت. درمجموع امنیت اجتماعی به واسطه ای سرمایه های روانشناختی بهعنوان یک میانجی با نفوذ میتواند بر شادکامی اجتماعی تأثیرگذار باشد، لذا نقش محوری امنیت اجتماعی و سرمایه های روانشناختی باید در کانون توجه مداخلات و برنامه-ریزهای مرتبط با افزایش شادکامی اجتماعی باشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، مدل يابي رابطة ساختاري امنيت و شادکامي اجتماعي با نقش واسطه اي سرمايه هاي روانشناختي بود و از لحاظ هدف کاربردي و از نظر روش توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعة آماري شامل کليه افرادي که سن آنها در دامنة 65-15 سال در منطقة 4 شهر اهواز مي باشد که با استفاده ا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، مدل يابي رابطة ساختاري امنيت و شادکامي اجتماعي با نقش واسطه اي سرمايه هاي روانشناختي بود و از لحاظ هدف کاربردي و از نظر روش توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعة آماري شامل کليه افرادي که سن آنها در دامنة 65-15 سال در منطقة 4 شهر اهواز مي باشد که با استفاده از جدول کرجسي و مورگان تعداد 404 نفر بر اساس نمونه گيري خوشه اي تصادفي به عنوان نمونة پژوهش انتخاب شدند. گردآوري داده هاي تحقيق با استفاده از پرسشنامه هاي امنيت اجتماعي و سرماية روانشناختي و شادکامي آکسفورد، صورت گرفت. تجزيه و تحليل داده ها در اين پژوهش با روش تحليل مسير از نوع مدل يابي معادلات ساختاري انجام شد. يافته هاي مرحلة تدوين مدل نشان داد شاخص هاي برازش مدل، مناسب ميباشند. مطابق با اين مدل، ارتباط غيرمستقيم امنيت اجتماعي به شادکامي اجتماعي از طريق سرماية روانشناختي 0/25=β در سطح معني
داري 0/05≥p معني دار بود. همچنين نتايج نشان داد که امنيت اجتماعي بر شادکامي اجتماعي (0/46=β، 0/01≥p)، سرماية روانشناختي بر شادکامي اجتماعي (0/32=β، 0/05≥p) و امنيت اجتماعي بر سرمايه روانشناختي(0/27=β، 0/05≥p) اثرمستقيم داشت. درمجموع امنيت اجتماعي به واسطة سرمايه هاي روانشناختي به عنوان يک ميانجي با نفوذ ميتواند بر شادکامي اجتماعي تأثيرگذار باشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطهای تفکر انتقادی در رابطه بین اهمالکاری و سرمایه روانشناختی کارکنان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک پارسیان تهران در سال 1400-1399 با حجم 2600 نفر بود و 300 نفر چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطهای تفکر انتقادی در رابطه بین اهمالکاری و سرمایه روانشناختی کارکنان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک پارسیان تهران در سال 1400-1399 با حجم 2600 نفر بود و 300 نفر نمونه با روش نمونه گیری طبقهای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، مقیاس اهمالکاری سازمانی صفارینیا و همکاران (1390)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) بودند. دادهها توسط نرم افزار SPSS25 و لیزرل تجزیه و تحلیل شد. طبق نتایج به دست آمده بارعاملی مسیر مستقیم تاثیر سرمایه روانشناختی بر اهمالکاری معنادار نبود، اما با میانجیگری تفکر انتقادی این مسیر در سطح 05/0 معنادار شد. سپس برای اصلاح مدل، مسیرهایی که بارعاملی آنها معنادار نبود، حذف شد. در نهایت مدل اصلاح شده دارای برازش مطلوب و مناسبی بود. با توجه به نتایج میتوان گفت هر چقدر فرد از سرمایه روانشناختی و تفکر انتقادی بیشتری بهره داشته باشد، میزان اهمالکاری وی کمتر خواهد بود. بنابراین میتوان با استفاده از راهکارهای اجرایی مناسب جهت افزایش سرمایه روانشناختی کارکنان گامی در جهت کاهش اهمالکاري سازمانی برداشت.
پرونده مقاله