هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی کمالگرایی ناسازگار شخصی و کنترل روانشناختی والدین در اختلال وسواس جبری با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) است. طرح تحقیق از نوع توصیفی همبستگی میباشد. شرکتکنندگان 586 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشگاه تبریز و دان چکیده کامل
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی کمالگرایی ناسازگار شخصی و کنترل روانشناختی والدین در اختلال وسواس جبری با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) است. طرح تحقیق از نوع توصیفی همبستگی میباشد. شرکتکنندگان 586 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشگاه تبریز و دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در ایران بودند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه وسواس جبری (نسخه تجدید نظر شده)، مقیاس کمالگرایی چند بعدی فراست و مقیاس کنترل روانشناختی وابستهمدار و پیشرفتمدار جمعآوری شد و توسط نسخه 24، SPSS و AMOS پردازش شد. مدل پیشنهادی با استفاده از SEM تأیید شد (94/1 = χ2/df ، 04/0 = RMSEA ، 97/0 = CFI، 96/0 = GFI، 94/0 = AGFI) و نشان داد، کمالگرایی ناسازگار والدینی با میانجیگری کمالگرایی ناسازگار شخصی و کنترل روانشناختی والدین با ضریب استاندارد 47/0 در سطح معناداری 05/0P< بر اختلال وسواس جبری اثر میگذارد. یافتهها با حمایت از مدل فرضی، یک چارچوب مقتضی از آسیبشناسی روانی را ارائه میدهد که در آن کمالگرایی والدینی از طریق کنترل روانشناختی والدین و کمالگرایی ناسازگار شخصی اختلال وسواس جبری را پیشبینی میکند. این یافتهها میتواند در توسعه آسیبشناسی، کارآمدی مداخلات درمانی و پیشگیری اختلال وسواس جبری مفید واقع شود.
پرونده مقاله
هدف از تحقيق حاضر تعيين نقش ميانجي کمالگرايي ناسازگار شخصي و کنترل روانشناختي والدين در اختلال وسواس جبري با استفاده از روش معادلات ساختاري (SEM) است. طرح تحقيق از نوع توصيفي همبستگي ميباشد. شرکتکنندگان 586 دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، دانشگاه تبريز و دانشگاه چکیده کامل
هدف از تحقيق حاضر تعيين نقش ميانجي کمالگرايي ناسازگار شخصي و کنترل روانشناختي والدين در اختلال وسواس جبري با استفاده از روش معادلات ساختاري (SEM) است. طرح تحقيق از نوع توصيفي همبستگي ميباشد. شرکتکنندگان 586 دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، دانشگاه تبريز و دانشگاه شهيد مدني آذربايجان در ايران بودند که با استفاده از روش نمونهگيري خوشهاي انتخاب شدند. دادهها با استفاده از سياهه وسواس جبري (نسخه تجديد نظر شده)، مقياس کمالگرايي چند بعدي فراست و مقياس کنترل روانشناختي وابستهمدار و پيشرفتمدار جمعآوري شد و توسط نسخه 24، SPSS و AMOS پردازش شد. مدل پيشنهادي با استفاده از SEM تأييد شد (94/1 = χ2/df ، 04/0=RMSEA ، 97/0=CFI، 96/0=GFI، 94/0=AGFI) و نشان داد، کمالگرايي ناسازگار والديني با ميانجيگري کمالگرايي ناسازگار شخصي و کنترل روانشناختي والدين با ضريب استاندارد 0/47 در سطح معناداري 0/05>p بر اختلال وسواس جبري اثر ميگذارد. يافتهها با حمايت از مدل فرضي، يک چارچوب مقتضي از آسيبشناسي رواني را ارائه ميدهد که در آن کمالگرايي والديني از طريق کنترل روانشناختي والدين و کمالگرايي ناسازگار شخصي اختلال وسواس جبري را پيشبيني ميکند. اين يافتهها ميتواند در توسعه آسيبشناسي، کارآمدي مداخلات درماني و پيشگيري اختلال وسواس جبري مفيد واقع شود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 30 نفر از بیماران دارای نشانگان وسواسی- اجباری چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 30 نفر از بیماران دارای نشانگان وسواسی- اجباری کلینیکهای روانشناسی شهر رشت در سال 1400 بهعنوان نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروهها با پرسشنامه وسواسی- اجباری پادوا توسط ساناویو (1988)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و سیاهه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از 10 جلسه 90 دقیفهای درمان شناختی- رفتاری برای گروه آزمایش، مجدداً شرکتکنندگان به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. یافتههای بهدست آمده نشان داد درمان شناختی- رفتاری بهطور معناداری باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان (عدمپذیرش پاسخهای هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، نبود آگاهی هیجانی، راهبردهای محدود، نبود وضوع هیجانی) و افزایش انعطافپذیری شناختی شده است (001/0>P). با توجه به مشکلاتی که بیماران مبتلا به وسواس در ابعاد هیجانی و شناختی دارند، لازم است در فرایند درمان بیماران به این موارد بیشتر توجه گردد.
پرونده مقاله