مطالعة حاضر با هدف تحليل کيفي تجارب خانوادگي جانبازان اعصاب و روان انجام شد. روش تحقيق در اين پژوهش، روش کيفي با رويکرد پديدارشناسي توصيفي مي باشد. بدين منظور با 16 نفراز جانبازان اعصاب و روان که با روش نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند مصاحبة نيمه ساختاريافته به عمل آمد. ن چکیده کامل
مطالعة حاضر با هدف تحليل کيفي تجارب خانوادگي جانبازان اعصاب و روان انجام شد. روش تحقيق در اين پژوهش، روش کيفي با رويکرد پديدارشناسي توصيفي مي باشد. بدين منظور با 16 نفراز جانبازان اعصاب و روان که با روش نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند مصاحبة نيمه ساختاريافته به عمل آمد. نمونه گيري تا زمان اشباع داده ها ادامه يافت. به منظور تجزيه و تحليل داده ها، با استفاده از روش 7 مرحله اي کلايزي داده ها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از کدگذاري اوليه با شکل گيري 42 واحد معنايي همراه بود که با توجه به اشتراکات موجود در آنها در 8 زيرمضمون دسته بندي شدند. در نهايت، تحليل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسايي 3 مضمون اصلي گرديد. مضمون اصلي اول «تغييرات چارچوب خانوادگي» بود که زير مضمون هاي (1- تغييرات روند زندگي خانوادگي، 2- تغيير نسبي جايگاه قدرت، 3- تغييرات شغلي) را در بر مي گرفت. مضمون اصلي دوم «روابط خانوادگي» بود که شامل (1- رابطه با همسر 2- رابطه با فرزندان) و مضمون اصلي سوم نيز «سازگاري و انطباق» متشکل از زير مضمون هاي (1- اقدامات روانشناختي، 2- اقدامات فردي، 3- حمايت خانواده) بود. تحليل نتايج نشان مي دهد که جانبازان اعصاب و روان به جهت شرايط ويژة خود، آسيب پذيري زيادي را در حوزه هاي مختلف تجربه مي کنند و لزوم شناخت و آگاهيهاي جامع تر ارگان هاي مربوطه، حمايت هاي مضاعف از اين قشر و خانواده هايشان و تدوين برنامه هاي مشاوره اي، روانشناختي و مراقبتي بيشتر احساس مي گردد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف واکاوی سهم آموزش و مدرسه در شکلگیری هویت اخلاقی دانشآموزان انجام شده است. روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 15 دانش آموز دختر 15 تا 17 ساله بودند که به روش انتخاب هدفمند بر پایه اصل اشباع و یا تکراری شد چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف واکاوی سهم آموزش و مدرسه در شکلگیری هویت اخلاقی دانشآموزان انجام شده است. روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 15 دانش آموز دختر 15 تا 17 ساله بودند که به روش انتخاب هدفمند بر پایه اصل اشباع و یا تکراری شدن پاسخها برگزیده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه کیفی و از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسشهای باز و استاندارد شده بود و داده ها مطابق با رویکرد استراس و گلاسر تحلیل و طبقهبندی گردید. با توجه به نتایج، در بُعد خانواده، ویژگیهای والدین و سبکهای فرزندپروری در شکل گیری هویت اخلاقی، تعاملات و تأثیرپذیری فرد از مدرسه، تأثیرگذار است. در بُعد مدرسه، آگاهی و التزام به قوانین، میزان و چگونگی تشویقها و تنبیهها، نحوه تعامل با همسالان، نحوه تدریس و ویژگی های رفتاری معلمان، چگونگی ارتباطگیری و برخورد کادر مدرسه، میزان و نوع فعالیت های فوق برنامه و فضای مدرسه و نیز محتوای کتب درسی تأثیر بسزایی در شکلگیری هویت اخلاقی دانشآموزان دارند. همچنین از یافتههای پژوهش اینگونه بر میآید که در بعد مدرسه، شخصیت و رفتار معلمان، هویت اخلاقی شکل-گرفته در آنها و التزام عملی آنها به آموزههای اخلاقی تأثیر ماندگاری بر هویت اخلاقی دانشآموزان میگذارد.
پرونده مقاله