هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی ساختاری رابطه بین شرایط اقتصادی، سطح تحصیلات، دانش والدین و دریافت آموزش با میانجی گری سبک های فرزند پروری، جو عاطفی، دانش نوجوان و نحوه گذراندن اوقات فراغت با مشکلات رفتاری، اجتماعی و دانش جنسی در دختران و پسران در دوره بلوغ است. پژوهش چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی ساختاری رابطه بین شرایط اقتصادی، سطح تحصیلات، دانش والدین و دریافت آموزش با میانجی گری سبک های فرزند پروری، جو عاطفی، دانش نوجوان و نحوه گذراندن اوقات فراغت با مشکلات رفتاری، اجتماعی و دانش جنسی در دختران و پسران در دوره بلوغ است. پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل یابی روابط ساختاری است. جامعه آماری شامل تمام دختران و پسران نوجوان در شهر یزد بودند. با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي خوشه ی چند مرحلهاي،200 نفر دختر و پسر سنین 16-12 سال و مادران آن ها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های سبک ها و ابعاد فرزند پروری (PSDQ)، جو عاطفی خانواده برن (BFECQ)، بررسی اوقات فراغت نوجوان، بررسی آگاهی از تغییرات دوره بلوغ، بررسی وضعیت اقتصادی و تحصیلی، سیستم ارزیابی رفتار کودکان BASC-3)، ویرایش سوم)، فرم والدین(PRS-A)، سیستم بهبود مهارت های اجتماعی(SSIS) و پرسشنامه بررسی دانش جنسی بود. برای آزمون مدل پژوهش از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش در سطح معناداری 01/0 در بین نوجوانان از برازش مطلوب و مناسب برخوردار میباشد. با توجه به نتایج بدست آمده باید گفت که شیوه فرزند پروری والدین و میزان آگاهی آن ها و نوجوانان از ویژگی های دوره بلوغ و تغییرات ایجاد شده در این دوره، جو عاطفی خانواده و نحوه گذراندن اوقات فراغت می تواند در ایجاد و افزایش مشکلات رفتاری، اجتماعی و دانش جنسی نوجوانان نقش مهمی داشته باشد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، تعيين نقش واسطه اي سبک هاي فرزند پروري، جو عاطفي، دانش نوجوان و نحوة گذراندن اوقات فراغت در رابطه بين شرايط اقتصادي، سطح تحصيلات، دانش والدين و دريافت آموزش با مشکلات رفتاري، اجتماعي و دانش جنسي در نوجوانان دختر و پسر در دورة بلوغ بود. جامعة آماري ش چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تعيين نقش واسطه اي سبک هاي فرزند پروري، جو عاطفي، دانش نوجوان و نحوة گذراندن اوقات فراغت در رابطه بين شرايط اقتصادي، سطح تحصيلات، دانش والدين و دريافت آموزش با مشکلات رفتاري، اجتماعي و دانش جنسي در نوجوانان دختر و پسر در دورة بلوغ بود. جامعة آماري شامل تمام دختران و پسران نوجوان در شهر يزد بودند. با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي خوشة چند مرحلهاي،200 نفر دختر و پسر سنين 16-12 سال و مادران آن ها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده براي جمع آوري داده ها شامل پرسشنامه هاي «سبک ها و ابعاد فرزند پروري»، «جو عاطفي خانواده برن»، «بررسي اوقات فراغت نوجوان»، «بررسي آگاهي از تغييرات دورة بلوغ»، «بررسي وضعيت اقتصادي و تحصيلي»، «مقياس ارزيابي رفتار کودکان»، فرم والدين (ويرايش سوم)، «نظام بهبود مهارت هاي اجتماعي» و «پرسشنامه بررسي دانش جنسي» بود. براي آزمون مدل پژوهش، از روش تحليل مسير استفاده شد. نتايج نشان داد که متغيرهاي پژوهش داراي همبستگي معني دار با يکديگر هستند(0/01≥p) و مدل پژوهش در سطح معناداري 01/0 در بين نوجوانان از برازش مطلوب و مناسب برخوردار است. اثر مستقيم و غير مستقيم متغيرهاي شرايط اقتصادي، سطح تحصيلات، دانش والدين و دريافت آموزش بر مشکلات رفتاري، اجتماعي و دانش جنسي نوجوانان هم معنادار بود (96/t ≥ 1، 05/0≥p).
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای فرزند (مشکلات رفتاری و مهارتهای اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با نقش میانجیگر ذهنآگاهی مادر انجام شد. پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دارای کمتوانی ذهنی مدارس ابت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای فرزند (مشکلات رفتاری و مهارتهای اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با نقش میانجیگر ذهنآگاهی مادر انجام شد. پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دارای کمتوانی ذهنی مدارس ابتدایی کمتوانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 99ـ1398، و مادران آنها بودند. 298 دانشآموز با نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر (1967)، مقیاس مهارت¬هاي اجتماعی ماتسون (1983)، پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی (2006) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1980). دادهها با آمار توصیفی، آزمون¬ همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS23 و AMOS23 تحلیل شدند. نتایج حاکی از همبستگی مثبت معناداری بین مهارتهای اجتماعی و ذهن¬آگاهی با بهزیستی روانشناختی بود. همچنین بین مشکلات رفتاری با بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معناداری وجود داشت. بعلاوه نقش میانجی ذهنآگاهی در رابطه ویژگیهای فرزند (مشکلات رفتاری و مهارت¬های اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). از یافتههای پژوهش چنین استنباط می¬شود که با کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت¬های اجتماعی دانشآموزان در مدراس می¬توان زمینه بهبود بهزیستی روانشناختی مادران آنها را ایجاد نمود.
پرونده مقاله