هدف مطالعه حاضر نقش ایجاد الگوهای منعطف رفتار از طریق مواجهه ارزشمحور در فرآیند رواندرمانی بر کاهش دردهای مزمن و نشانگان بالینی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون) با دوره پیگیری سه ماهه و یک گروه گواه بود. به ه چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر نقش ایجاد الگوهای منعطف رفتار از طریق مواجهه ارزشمحور در فرآیند رواندرمانی بر کاهش دردهای مزمن و نشانگان بالینی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون) با دوره پیگیری سه ماهه و یک گروه گواه بود. به همین منظور 60 آزمودنی بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به روش نمونهگیری هدفمند در دو گروه مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (20نفر)، درمان متمرکز بر شفقت(20نفر) و گروه گواه(20نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب زونگSAS) ) و پرسشنامه درد های مزمن استفاده شد. جهت تحلیل یافته ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشانگر آن بود که بین دو گروه مداخله ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر اضطراب و درد های مزمن و گروه گواه در نمره های پیش آزمون-پس آزمون تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>p ) در مجموع نتایج این مطالعه نشان می دهد که روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش اضطراب و درد های مزمن بیماران لوپوس تاثیر دارد.
پرونده مقاله
هدف مطالعه حاضر تعيين نقش ايجاد الگوهاي منعطف رفتار از طريق مواجهة ارزشمحور، در فرآيند رواندرمانگري بر کاهش دردهاي مزمن و نشانگان باليني بيماران مبتلا به اختلال خودايمني بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمايشي (پيش آزمون- پس آزمون) با دورة پيگيري سه ماهه و يک گروه کنترل چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر تعيين نقش ايجاد الگوهاي منعطف رفتار از طريق مواجهة ارزشمحور، در فرآيند رواندرمانگري بر کاهش دردهاي مزمن و نشانگان باليني بيماران مبتلا به اختلال خودايمني بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمايشي (پيش آزمون- پس آزمون) با دورة پيگيري سه ماهه و يک گروه کنترل بود. به همين منظور 60 آزمودني بر اساس معيارهاي ورود به پژوهش انتخاب و به روش نمونهگيري دردسترس در دو گروه مداخله درمان مبتني بر پذيرش و تعهد (20نفر)، درمان متمرکز بر شفقت (20نفر) و يک گروه کنترل (20نفر) گمارده شدند. براي جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه اضطراب زونگ (SAS) و پرسشنامه دردهاي مزمن استفاده شد. جهت تحليل يافته ها از روش تحليل واريانس با اندازه گيري مکرر و آزمونهاي ناپارامتريک تعقيبي بونفروني، کالموگراف- اسميرنوف و کرويت ماچلي استفاده شد. نتايج نشانگر آن بود که بين دو گروه مداخله اي درمانگري مبتني بر پذيرش و تعهد و درمانگري متمرکز بر شفقت بر اضطراب و درد هاي مزمن و گروه کنترل در نمره هاي پيش آزمون- پس آزمون تفاوت معنيداري وجود دارد (0/001>p). در مجموع نتايج اين مطالعه نشان ميدهد که روش درمانگري مبتني بر پذيرش و تعهد و درمانگري متمرکز بر شفقت بر کاهش اضطراب و دردهاي مزمن بيماران لوپوس تأثير دارد.
پرونده مقاله