با توجه به آمار بالای خودزنی در سال 1400 در نوجوانان و اثر مخرب آن، پژوهش حاضر با هدف تأثیرسنجی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادگری و شفقت خود نوجوانان با سابقه رفتارهای خودزنی انجام شد. پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه بود. جامعه هدف دختران مراجعه چکیده کامل
با توجه به آمار بالای خودزنی در سال 1400 در نوجوانان و اثر مخرب آن، پژوهش حاضر با هدف تأثیرسنجی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادگری و شفقت خود نوجوانان با سابقه رفتارهای خودزنی انجام شد. پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه بود. جامعه هدف دختران مراجعهکننده به مراکز آموزش و پرورش شهر شیراز در سال 1400 بودند که به عنوان نمونه سه نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه رفتارها و کارکردهای خودجرحی (ISAS) کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس خودانتقادی (FSCRS)گیلبرت و همکاران (2004)، مقیاس شفقت خود(SCS) نف (2003) و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت (SCID5PD) فرست (2014) بود. هر یک از افراد بهصورت تصادفی در یکی از دورههای دو، سه و یا 4 هفتهای در مرحله خط پایه قرار گرفتند. سپس 16 جلسه درمان برای نوجوانان و 5 جلسه درمان والدین اجرا شد و در نهایت یک پیگیری یک ماهه اجرا شد. رفتاردرمانی دیالکتیک در کاهش خودانتقادگری و افزایش شفقت خود در هر سه مراجع بعد از درمان، مؤثر بود؛ اما پایداری اثر درمان فقط برای مراجع اول و دوم باقی ماند که والدین حضور منظم و فعال در جلسات درمان داشتند. بهنظر میرسد بهکارگیری مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیک در صورت همکاری و حمایت والدین میتواند با کاهش خودانتقادی و افزایش شفقت خود نوجوانان دختر با سابقه رفتارهای خودزنی همراه باشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون ـ پـسآزمـون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، مـادران دارای کـودک با اختل چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون ـ پـسآزمـون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، مـادران دارای کـودک با اختلال یادگیری شهر تهران در شش ماهه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این مادران بود، که به روش نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گـروه آزمـایش و گـواه قـرار گرفتنـد (هر گروه 15نفر). از مقیاس شفقت خود (نف،2003) و سرزندگی ریان و فردریک (1997) استفاده شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزش ذهنآگاهی را دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیلکواریانس نشان داد که شفقت به خود و سرزندگی در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه گواه متفاوت بود. لذا میتوان گفت آموزش ذهنآگاهی میتواند جهت افزایش شفقت به خود و سرزندگی مادران با کودک دارای اختلال یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله