هدف پژوهش حاضر شناسایی توانمندی های منش و فضایل در میان دانشجویان ایرانی 18 تا 28 ساله و طبقه بندی این توانمندی ها و فضایل با توجه به فرهنگ ایرانی است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی با استفاده از طرح نظریۀ مبنایی از نوع اکتشافی بود. به منظور تحلیل مصاحبه های گروه کانونی از چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی توانمندی های منش و فضایل در میان دانشجویان ایرانی 18 تا 28 ساله و طبقه بندی این توانمندی ها و فضایل با توجه به فرهنگ ایرانی است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی با استفاده از طرح نظریۀ مبنایی از نوع اکتشافی بود. به منظور تحلیل مصاحبه های گروه کانونی از فن تحلیل مضمون استفاده شد. جامعۀ پژوهش، دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به شیوۀ هدفمند، از نوع قضاوتی انتخاب شدند. نفرات منتخب با پرسشنامۀ نشانگرهای بزرگسالی ارزیابی شدند و تنها کسانی که ویژگی های دورۀ پیش بزرگسالی را داشتند، در این مطالعه، شرکت کردند. کفایت حجم نمونه در رویکرد کیفی با توجه به اصل اشباع طی روند پژوهش تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بود که از طریق گروه کانونی (6 گروه شامل 24 دانشجوی دختر و 11 دانشجوی پسر) انجام گرفت. تحلیل مضامین در این پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام گرفت. یافته ها نشان دهندۀ وجود چهار عامل یا فضیلت زیر در جامعۀ ایرانی بود: خِرد (شامل توانمندی های تفکر تحلیلی، خودنظم دهی، میانه روی و اعتدال، عشق به یادگیری)، شجاعت (شامل توانمندی های جرئت مندی، صداقت، و استقلال)، انسانیت (شامل توانمندی های عدالت و انصاف، مهربانی، گذشت و بخشش)، و تعالی (شامل توانمندی های تحسین زیبایی و شگرفی، امیدواری، و معنویت). به عبارت دیگر، به جای تقسیم بندی 6 گانه فضایل و 24 گانۀ توانمندی های مؤسسۀ ارزش ها د رعمل (و یا)، در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون مدلی شامل چهار فضیلت و 13 توانمندی با توجه به اولویت های جامعۀ ایرانی به دست آمد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناسايي ويژگي هاي دوره تحوّلي ظهور بزرگسالي (18 تا 29 سال) در دانشجويان ايراني با توجه به عامل جنسيت است. بر اين اساس، با استفاده از نمونه گيري ملاکي، 15 نفر (8 پسر و 7 دختر با ميانگين سني 23/26) از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ساکن شهر تهران که در چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسايي ويژگي هاي دوره تحوّلي ظهور بزرگسالي (18 تا 29 سال) در دانشجويان ايراني با توجه به عامل جنسيت است. بر اين اساس، با استفاده از نمونه گيري ملاکي، 15 نفر (8 پسر و 7 دختر با ميانگين سني 23/26) از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ساکن شهر تهران که در سال تحصيلي 1395-96 در بازه سني 18 تا 29 سالگي قرار داشتند انتخاب شده و به صورت انفرادي و با استفاده از مصاحبه نيمه ساختار يافته، مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحليل کيفي داده ها با استفاده از روش پديدارشناسي و راهبرد هفت مرحله اي کُلايزي، به شناسايي هفت ويژگي شامل شکل گيري عامليت، هويت يابي، احساس سردرگمي، خوش بيني نسبت به آينده، ادراک وضعيت بينابيني، بي ثباتي و احساس نياز به صميميت انجاميد. همچنين نتايج پژوهش نشان داد که در برخي زير مقوله هاي مرتبط با شکل گيري عامليت، احساس سردرگمي، بي ثباتي و احساس نياز به صميميت تفاوتهايي ميان دو جنس قابل مشاهده است. نتايج اين پژوهش بر لزوم بازنگري در شناخت از دورة سني جواني در فرهنگ ايراني تأکيد مي کند و رهيافت هايي را در اين باره ارائه مي دهد.
پرونده مقاله