هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین ارزشهای فرهنگی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 378 نفر (253 دختر و 125 پسر) از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فردگرایی و جمع گرایی (سیواداس و چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین ارزشهای فرهنگی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 378 نفر (253 دختر و 125 پسر) از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فردگرایی و جمع گرایی (سیواداس و همکاران، 2008)، مقیاس نیازهای اساسی روانشناختی (گانیه، 2003) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گرنفسکی و همکاران، 2001) بود. مدل مفهومی شامل واسطه گری نیازهای اساسی روانشناختی بین ارزشهای فرهنگی فردگرایی- جمع گرایی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری بررسی گردید و نتایج حاکی از برازش مناسب مدل پیشنهادی با داده ها بود. همچنین اثر مستقیم ارزشهای فرهنگی بر تنظیم شناختی هیجان تأیید شد. نتایج نشان داد که فردگرایی، به واسطه رضای نیاز به ارتباط و ارضای نیاز به شایستگی، راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان را به طور مثبت و به واسطه ارضای نیاز به ارتباط، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به خودپیروی، راهبردهای ناسازگارانه تنطیم شناختی هیجان را به طور منفی پیش بینی می نماید. همچنین، جمع گرایی از طریق ارضای نیاز به شایستگی، راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان را به گونه منفی و راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان را به گونه مثبت پیش بینی می کند. براین اساس، ارضای نیازهای اساسی روانشناختی، نقش واسطه ای بین ارزش های فرهنگی و تنظیم شناختی هیجان ایفا کردند.
پرونده مقاله
هدف از مطالعه حاضر تعیین ویژگیهای روانسنجی مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی است. به این منظور 215 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی (چن و همکاران، 2015 چکیده کامل
هدف از مطالعه حاضر تعیین ویژگیهای روانسنجی مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی است. به این منظور 215 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی (چن و همکاران، 2015)، مقیاس نشاط ذهنی موقعیتی (ریان و فردریک، 1997)، پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) را تکمیل نمودند. برای احراز روایی مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی، همبستگی مثبت ارضای نیازها با نشاط ذهنی و رضایت از زندگی، همبستگی منفی ناکامی نیازها با این متغیرها و همبستگی مثبت ناکامی نیازها با پرخاشگری تأییدکننده روایی همگرا و واگرای این مقیاس بود. اعتبار با استفاده از روش آلفا کرونباخ بررسی گردید. دامنه ضرایب از 0/86 تا 0/58 به دست آمد. نتایج نشانگر آن است که مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی یک ابزار معتبر برای استفاده در جامعة ایران است.
پرونده مقاله
علیرغم اهمیت امنیت اجتماعی، پژوهش های اندکی به تبیین علّی آن پرداخته اند. از این رو، هدف پژوهش حاضر تبیین علّی امنیت اجتماعی بر اساس روان آزرده گرایی و ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی در گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بود. مشارکت کنندگان چکیده کامل
علیرغم اهمیت امنیت اجتماعی، پژوهش های اندکی به تبیین علّی آن پرداخته اند. از این رو، هدف پژوهش حاضر تبیین علّی امنیت اجتماعی بر اساس روان آزرده گرایی و ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی در گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بود. مشارکت کنندگان 291 نفر (170 دختر) از دانشجویان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های روان آزرده گرایی مککری و کاستا (1992)، ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی چن و همکاران (2015) و امنیت اجتماعی گیلبرت و همکاران (2009) را تکمیل کردند. روایی و اعتبار مقیاس های پژوهش با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور بررسی فرضیههای پژوهش از روش تحلیل مسیر و نرم افزار ایموس 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. همچنین، نتایج نشان داد که روانآزردهگرایی به طور غیرمستقیم (از طریق واسطه گری ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی)، پیشبینی کننده امنیت اجتماعی است. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که برنامه ریزی ها در خصوص امنیت اجتماعی نیازمند توجه هم به صفات شخصیتی و هم به موقعیتهای ایجاد شده توسط این صفات، مانند ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی، است. نتایج بر مبنای شواهد نظری و پژوهشی مورد بحث قرار گرفته است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر نوردر سال تحصیلی 1401-1400 بودند؛ و نمونه پژوهش شامل 250 نفر که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. ایزارپرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از: پرسشنامه گرایش به مصرف مواد(IAPS)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (BSNQ؛ گاردیا، دسی و رایان، 2000)، مقیاس کنترل هیجانی (ECQ2) راجر و نشوور (1987). برای تحلیل آماری داده ها از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری(SEM) استفاده شد. نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم از طریق کنترل هیجانی بر گرایش به مصرف مواد مخدر اثر دارد. بطور كلي با توجه به نتايج مي توان گفت كه کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
پرونده مقاله