پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطة ساختاری بیش درگیری والدین بر رفتار غیرمولد تحصیلی فرزندان با واسطه گری محق پنداری تحصیلی انجام شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 451 نفر از دانشجويان دانشگاه شيراز بودند که براساس روش نمونه برداری خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند و مقیاس بیش درگیر چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطة ساختاری بیش درگیری والدین بر رفتار غیرمولد تحصیلی فرزندان با واسطه گری محق پنداری تحصیلی انجام شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 451 نفر از دانشجويان دانشگاه شيراز بودند که براساس روش نمونه برداری خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند و مقیاس بیش درگیری والدین لیمون و بوچانان (2011)، مقياس محق پنداری تحصیلی چونینگ و کمبل (2009) و مقیاس رفتار غیرمولد تحصیلی ریمکوس (2012) را تکميل کردند. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدلیابی معادلات ساختاری نشان دادند مدل پیشنهادی با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و اثر مستقیم بیش درگیری والدین بر محق پنداری تحصیلی تایید شد. همچنین محق پنداری تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی تاثیر مستقیم داشت. مدل نشان داد بیش درگیری والدین به واسطة محق پنداری تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی تأثیر دارد. نتایج بیانگر آن است که بیش درگیری والدین، سطح محق پنداری تحصیلی را پیشبینی و بروز سوءرفتارهای تحصیلی را تعیین میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و همکاران (2011) در دو گروه دانشآموزان مقطع متوسطه اوّل و مقطع متوسطه دوّم بود. جهت بررسی روایی و اعتبار این پرسشنامه در گروه دانشآموزان دوره اوّل متوسطه، 279 نفر از دانشآموزان این دوره در شهرستان ا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و همکاران (2011) در دو گروه دانشآموزان مقطع متوسطه اوّل و مقطع متوسطه دوّم بود. جهت بررسی روایی و اعتبار این پرسشنامه در گروه دانشآموزان دوره اوّل متوسطه، 279 نفر از دانشآموزان این دوره در شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به نسخه الکترونیکی پرسشنامههای اهداف پیشرفت (الیوت و همکاران، 2011) و انگیزه درونی (چوی و همکاران، 2010) پاسخ دادند. همچنین، برای بررسی روایی و اعتبار این ابزار در گروه دانشآموزان دوره دوّم متوسطه، 420 نفر از دانشآموزان این دوره در همان شهرستان و سال تحصیلی با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به نسخه الکترونیکی پرسشنامههای اهداف پیشرفت (الیوت و همکاران، 2011)، خودتنظیمی تحصیلی (پینتریچ و دیگروت، 1990) و درگیری تحصیلی (ریو، 2013) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS-16 و AMOS-21 تحلیل شدند. روایی محتوایی، سازه و همگرا پرسشنامه مذکور به ترتیب با استفاده از نظر متخصصان روانشناسی تربیتی، تحلیل عاملی تأییدی و ضرایب همبستگی نمرات مؤلفهها با متغیرهای مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور بررسی اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. متخصصان معرف بودن مادههای پرسشنامه را برای سنجش اهداف پیشرفت موجود در مدل 6 عاملی ارائه شده توسط الیوت و همکاران (2011) تأیید کردند. آزمون مدل اهداف پیشرفت شامل مؤلفههای تکلیفگرایی، تکلیفگریزی، خودگرایی، خودگریزی، دگرگرایی و دگرگریزی تأییدکننده ساختار شش عاملی این پرسشنامه همسو با پژوهش اصلی است. همچنین ارتباط منطقی مؤلفههای اهداف پیشرفت با متغیرهای مرتبط از روایی همگرای این پرسشنامه حکایت دارد. علاوه بر آن ضرایب آلفای کرونباخ تأییدکننده اعتبار پرسشنامه است. در مجموع، یافتههای پژوهش نشان میدهد که نسخه فارسی پرسشنامه مذکور از شاخصهای روانسنجی مناسبی برای اندازهگیری 6 مؤلفه اهداف پیشرفت در دو گروه دانشآموزان دوره اوّل و دوّم متوسطه برخوردار است و کارایی لازم را برای اندازهگیری اهداف پیشرفت دارد.
پرونده مقاله
علیرغم اهمیت امنیت اجتماعی، پژوهش های اندکی به تبیین علّی آن پرداخته اند. از این رو، هدف پژوهش حاضر تبیین علّی امنیت اجتماعی بر اساس روان آزرده گرایی و ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی در گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بود. مشارکت کنندگان چکیده کامل
علیرغم اهمیت امنیت اجتماعی، پژوهش های اندکی به تبیین علّی آن پرداخته اند. از این رو، هدف پژوهش حاضر تبیین علّی امنیت اجتماعی بر اساس روان آزرده گرایی و ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی در گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بود. مشارکت کنندگان 291 نفر (170 دختر) از دانشجویان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های روان آزرده گرایی مککری و کاستا (1992)، ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی چن و همکاران (2015) و امنیت اجتماعی گیلبرت و همکاران (2009) را تکمیل کردند. روایی و اعتبار مقیاس های پژوهش با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور بررسی فرضیههای پژوهش از روش تحلیل مسیر و نرم افزار ایموس 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. همچنین، نتایج نشان داد که روانآزردهگرایی به طور غیرمستقیم (از طریق واسطه گری ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی)، پیشبینی کننده امنیت اجتماعی است. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که برنامه ریزی ها در خصوص امنیت اجتماعی نیازمند توجه هم به صفات شخصیتی و هم به موقعیتهای ایجاد شده توسط این صفات، مانند ارضاء و ناکامی نیازهای بنیادین روانشناختی، است. نتایج بر مبنای شواهد نظری و پژوهشی مورد بحث قرار گرفته است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین با افکار خودکشی بود. شرکت کنندگان شامل 375 نفر (204دختر و 171پسر) ازدانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیرازبودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس کنترل چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین با افکار خودکشی بود. شرکت کنندگان شامل 375 نفر (204دختر و 171پسر) ازدانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیرازبودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس کنترل روانشناختی والدین سونز و همکاران (2010)، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بایر و همکاران (2006) و مقیاس افکار خودکشی بک و همکاران (1988) را تکمیل کردند. اعتبار ابزارهای پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی نیز به وسیله روش های تحلیل عامل تاییدی و همسانی درونی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاري نشان دادند مدل پیشنهادي با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و کنترل روانشناختی والدین به صورت منفی ابعاد ذهن آگاهی را پیشبینی می کند. هم چنین یافته ها نشان داد کنترل روانشناختی والدین با واسطه ی ذهن آگاهی بر افکار خودکشی تاثیر غیرمستقیم دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نتیجه گیری می شود که القای شرم و گناه توسط والدین به منظور پیشرفت یا وابستگی فرزندان مانع بهرهگیری آنان از ذهن آگاهی شده و از این طریق افکار خودکشی در فرزندان تقویت می شود.
پرونده مقاله
خودبخششی اصیل واکنشی سازگارانه در مواجهه با خودی است که دچار خطای اخلاقی شده است. دشواریهای روانشناختی در تجربه خودبخششی عمده دلیل علاقهمندی پژوهشگران به این حوزه است. در این پژوهش تجربه خودبخششی دانشجویان با رویکرد تحلیل روایت مضمونی مورد کندوکاو قرار گرفت. ش چکیده کامل
خودبخششی اصیل واکنشی سازگارانه در مواجهه با خودی است که دچار خطای اخلاقی شده است. دشواریهای روانشناختی در تجربه خودبخششی عمده دلیل علاقهمندی پژوهشگران به این حوزه است. در این پژوهش تجربه خودبخششی دانشجویان با رویکرد تحلیل روایت مضمونی مورد کندوکاو قرار گرفت. شرکتکنندگان پژوهش 6 نفر از دانشجویان بودند که تجربه خودبخششی داشتند. جهت گردآوری دادهها از مصاحبه روایتی استفاده شد. در نتیجه تجزیه و تحلیل روایتها بر پایه ادبیات پژوهش سه مضمون اصلی خودبخششی نگهدارنده، خودبخششی تبدیلی و شبه خودبخششی استخراج شد. در میان اکثر مشارکتکنندگان تجربه خودبخششی از نوع نگهدارنده بود. یافته های این پژوهش میتواند ابعاد گسترده تری از جنبه های شناختی و عاطفی نحوه برخورد افراد با چالش های زندگی را روشن سازد. هیجان های منفی مختلفی که افراد در مقابله با مشکلات زندگی تجربه میکنند از پایه های اساسی بروز اختلالهای خلقی و اضطرابی در آینده میشود. شناخت دقیق تر و بیشتر چگونگی مواجهه با این هیجانات و بخشش خود مسیر درمان این اختلالها را تسهیل و تسریع خواهد کرد.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین سبکهای هویت و حمایت اجتماعی ادراک شده با تعهد تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-140 چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین سبکهای هویت و حمایت اجتماعی ادراک شده با تعهد تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بود. گروه نمونه شامل 300 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از مقیاس تعهد تحصیلی (هیومن- ووگل و راب،2015)، سیاهه سبک های هویتی(برزونسکی،1992)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت و همکاران،1988) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (اون و فرامن، 1988)، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. نتایج حاکی از آن بود که سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری به طور مستقیم تعهد تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی بالا را پیش بینی می کند درحالی که سبک سردرگم-اجتنابی به طور منفی و مستقیم تعهد تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می کند ؛ همچنین یافته ها حاکی از آن بود که خودکارآمدی تحصیلی و حمایت اجتماعی ادراک شده از سمت خانواده، دوستان و افراد مهم، به صورت مستقیم و مثبت تعهد تحصیلی را پیش بینی می کنند. همچنین فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه سبک های هویت و حمایت اجتماعی ادراک شده با تعهد تحصیلی مورد تایید قرار گرفت. در مجموع، می توان نتيجه گرفت سبک های هویت و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش مهمی را در پيش بينی تعهد تحصیلی ايفا می کنند.
پرونده مقاله