پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف بررسی نقش متغیرهای نظمجویی شناختی هیجان و تعامل مادر-کودک در پیشبینی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ روانشناختی مادران کودکان ناتوان ذهنی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک ناتوان ذهنی بود که در س چکیده کامل
پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف بررسی نقش متغیرهای نظمجویی شناختی هیجان و تعامل مادر-کودک در پیشبینی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ روانشناختی مادران کودکان ناتوان ذهنی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک ناتوان ذهنی بود که در سال تحصیلی 98-97 کودکان آنها زیر نظر آموزش و پرورش ابتدایی استثنائی شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. تعداد 150 مادر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف فرم 54 سؤالی (RSPWB)، پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان گارنفسکی (CERQ) و پرسشنامه تعامل مادر و کودک پیانتا (PCRS) را جهت تعیین سهم هر یک از متغیرهای بهزیستی روانشناختی، نظمجویی شناختی هیجان و تعامل مادر-کودک تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیلهی نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل گردید. طبق یافتهها، میان بهزیستی روانشناختی و راهبرد سازگارانه تنظیم شناختی هیجان همبستگی مثبت معنادار و بالعکس بین بهزیستی روانشناختی و راهبرد ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان همبستگی منفی معنادار وجود داشت. همچنین میان ارتباط مثبت والد- کودک و بهزیستی روانشناختی نیز همبستگی مثبت معنادار مشاهده شد. الگوی نتایج حاکی از آن است که راهبرد سازگارانه تنظیم شناختی هیجان و ارتباط مثبت والد کودک دارای توان پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک ناتوان ذهنی میباشد. پس با مداخله و تغییر در تعامل مادر-کودک و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران دارای کودک ناتوان ذهنی، میتوان بهزیستی روانشناختی این مادران را بهبود بخشید و آن را بالا برد.
پرونده مقاله
چکیده
هدف پژوهش تبیین اثر تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه با ارزیابی نقش میانجیگر کیفیت رابطه والد- فرزند بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه سال تحصیلی ۹۷- ۹۶ تهران بودند که با روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای 391 دانش آموز (195 دختر و 195 پس چکیده کامل
چکیده
هدف پژوهش تبیین اثر تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه با ارزیابی نقش میانجیگر کیفیت رابطه والد- فرزند بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه سال تحصیلی ۹۷- ۹۶ تهران بودند که با روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای 391 دانش آموز (195 دختر و 195 پسر) با میانگین و انحراف استاندارد سنی 39/16 ± 17/1 حضور داشتند. پرسشنامه پایگاه اقتصادی اجتماعی جنبشی (۱۳۹۵ ) پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند فاین، مورلند و اسچووبل (1983)، پرسشنامه خود پنداره ساراسوت(1957) اجراءشد. برای تحلیل از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل ،میزان تحصیلات پدر(05/0> P ،163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0> P ،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است .اثر غیر مستقیم میزان تحصیلات پدر(01/0> P ،069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است.. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند(01/0> P ،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0> P ،163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت ومعنادار است ااثر غیر مستقیم میزان تحصیلات پدر(01/0> P ،069/0=β) بر خلاف اثر غیر مستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند بر خلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
پرونده مقاله
پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف تعيين نقش متغيرهاي نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک در پيش بيني ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ روانشناختي مادران کودکان ناتوان ذهني انجام شد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي مي باشد. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه مادران داراي کودک ناتوان ذهني بود که در سال چکیده کامل
پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف تعيين نقش متغيرهاي نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک در پيش بيني ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ روانشناختي مادران کودکان ناتوان ذهني انجام شد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي مي باشد. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه مادران داراي کودک ناتوان ذهني بود که در سال تحصيلي 98-97 کودکان آنها زير نظر آموزش و پرورش ابتدايي استثنائي شهر مشهد مشغول به تحصيل بودند. تعداد 150 مادر با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و مقياس بهزيستي روانشناختي ريف فرم 54 سؤالي، پرسشنامه نظم جويي شناختي هيجان گارنفسکي و مقياس تعامل مادر و کودک پيانتا را جهت تعيين سهم هر يک از متغيرهاي بهزيستي روانشناختي، نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک تکميل کردند. براي تحليل داده ها از آمار توصيفي، همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. داده هاي به دست آمده به وسيلة نرم افزار آماري spss-23 تحليل گرديد. طبق يافته ها، ميان بهزيستي روانشناختي و راهبرد سازگارانه تنظيم شناختي هيجان همبستگي مثبت معنادار و بالعکس بين بهزيستي روانشناختي و راهبرد ناسازگارانه تنظيم شناختي هيجان همبستگي منفي معنادار وجود داشت. همچنين ميان ارتباط مثبت والد-کودک و بهزيستي روانشناختي نيز همبستگي مثبت معنادار مشاهده شد. الگوي نتايج حاکي از آن است که راهبرد سازگارانه تنظيم شناختي هيجان و ارتباط مثبت والد کودک داراي توان پيشبيني بهزيستي روانشناختي مادران داراي کودک ناتوان ذهني مي باشد.
پرونده مقاله
با هدف تبيين نقش ميانجي کيفيت رابطه والد- فرزند بين تحصيلات والدين بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماري دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. نمونه مورد بررسي به پرسشنامه متشکل از پايگاه اقتصادي اجتماعي، چکیده کامل
با هدف تبيين نقش ميانجي کيفيت رابطه والد- فرزند بين تحصيلات والدين بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماري دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. نمونه مورد بررسي به پرسشنامه متشکل از پايگاه اقتصادي اجتماعي، پرسشنامه ارزيابي رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در اين پژوهش از روش مدليابي معادلات ساختاري براي تجزيه و تحليل داده ها استفاده شد. نتايج نشان داد که اثر کل، ميزان تحصيلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و ميزان تحصيلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنين اثر کيفيت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کيفيت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کيفيت رابطه پدر- فرزند برخلاف کيفيت رابطه مادر- فرزند اثر ميزان تحصيلات بر خودپنداره دانش آموزان را ميانجيگري مي کند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، رابطه والد-کودک و مشکلات برونیسازیشده کودک انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، رابطه والد-کودک و مشکلات برونیسازیشده کودک انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش مادران کودکان 4 تا 9 ساله شهر سمنان در سال 1400 بودند. 24 مادر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعته مداخله را دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشت. ابزار پژوهش شاخص استرس والدگری آبدین، مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا و پرسشنامه رفتاری کودک آیبرگ بود. دادهها با تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در استرس والدینی، رابطه والد-کودک و مشکلات برونیسازیشده کودک تفاوت معناداری وجود دارد. تنها در زیرمقیاس وابستگی این تفاوت معنادار نیست. این برنامه ترکیبی میتواند در کاهش استرس والدگری و مشکلات برونیسازیشده کودک اثربخش باشد و موجب کاهش تعارضات بین والد و کودک و نزدیک شدن رابطه آنها شود اما در میزان وابستگی بین والد و کودک مؤثر نیست.
پرونده مقاله