هدف از این مطالعه تعیین نقش توانایی های شناختی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، محیط سوادآموزی خانه و ویژگی های جمعیت شناختی در رشد زبان کودکان فارسی زبان بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 7 سال شهر تهران بود که 105 نفر به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. مادران این کودکان به دو چکیده کامل
هدف از این مطالعه تعیین نقش توانایی های شناختی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، محیط سوادآموزی خانه و ویژگی های جمعیت شناختی در رشد زبان کودکان فارسی زبان بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 7 سال شهر تهران بود که 105 نفر به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. مادران این کودکان به دو پرسشنامه محیط سوادآموزی خانه و جمعیت شناختی پاسخ دادند و روی کودکان، مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش دبستانی و آزمون رشد زبان اولیه-ویرایش سوم اجرا شد. نتایج نشان داد که همه مؤلفه های هوش کلامی با مؤلفه های رشد زبان همبستگی مثبت دارد اما در بخش غیرکلامی، تکمیل تصاویر، مازها، طرح هندسی و مکعب ها با برخی از مؤلفه-های رشد زبان همچون واژگان ربطی، واژگان شفاهی، درک دستوری و معناشناسی رابطه مثبت معناداری دارد. به علاوه بین منابع مرتبط با زبان آموزی و سوادآموزی و الگوی مثبت والدین از محیط سوادآموزی خانه با تعدادی از مؤلفه های رشد زبان (مانند واژگان تصویری، واژگان شفاهی و ربطی) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس روند نشان داد که تحصیلات والدین و میزان درآمد خانواده موجب بهبود رشد زبان می-شود، اما بین کودکانی که به مهدکودک رفته اند و نرفته اند، در رشد زبان تفاوتی وجود ندارد و در این سن، رشد زبان بین دو جنس متفاوت نیست. درنتیجه، به نظر می رسد هوش کودکان فارسی زبان تا حدودی می تواند رشد زبانشان را پیش بینی کند و درآمد خانواده ها و تحصیلات والدین و همچنین، محیط سوادآموزی خانه بر رشد زبان کودکان فارسی زبان تأثیرگذار است.
پرونده مقاله
چکیده
هدف پژوهش تبیین اثر تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه با ارزیابی نقش میانجیگر کیفیت رابطه والد- فرزند بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه سال تحصیلی ۹۷- ۹۶ تهران بودند که با روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای 391 دانش آموز (195 دختر و 195 پس چکیده کامل
چکیده
هدف پژوهش تبیین اثر تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه با ارزیابی نقش میانجیگر کیفیت رابطه والد- فرزند بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه سال تحصیلی ۹۷- ۹۶ تهران بودند که با روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای 391 دانش آموز (195 دختر و 195 پسر) با میانگین و انحراف استاندارد سنی 39/16 ± 17/1 حضور داشتند. پرسشنامه پایگاه اقتصادی اجتماعی جنبشی (۱۳۹۵ ) پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند فاین، مورلند و اسچووبل (1983)، پرسشنامه خود پنداره ساراسوت(1957) اجراءشد. برای تحلیل از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل ،میزان تحصیلات پدر(05/0> P ،163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0> P ،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است .اثر غیر مستقیم میزان تحصیلات پدر(01/0> P ،069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است.. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند(01/0> P ،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0> P ،163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت ومعنادار است ااثر غیر مستقیم میزان تحصیلات پدر(01/0> P ،069/0=β) بر خلاف اثر غیر مستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند بر خلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف واکاوی سهم آموزش و مدرسه در شکلگیری هویت اخلاقی دانشآموزان انجام شده است. روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 15 دانش آموز دختر 15 تا 17 ساله بودند که به روش انتخاب هدفمند بر پایه اصل اشباع و یا تکراری شد چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف واکاوی سهم آموزش و مدرسه در شکلگیری هویت اخلاقی دانشآموزان انجام شده است. روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 15 دانش آموز دختر 15 تا 17 ساله بودند که به روش انتخاب هدفمند بر پایه اصل اشباع و یا تکراری شدن پاسخها برگزیده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه کیفی و از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسشهای باز و استاندارد شده بود و داده ها مطابق با رویکرد استراس و گلاسر تحلیل و طبقهبندی گردید. با توجه به نتایج، در بُعد خانواده، ویژگیهای والدین و سبکهای فرزندپروری در شکل گیری هویت اخلاقی، تعاملات و تأثیرپذیری فرد از مدرسه، تأثیرگذار است. در بُعد مدرسه، آگاهی و التزام به قوانین، میزان و چگونگی تشویقها و تنبیهها، نحوه تعامل با همسالان، نحوه تدریس و ویژگی های رفتاری معلمان، چگونگی ارتباطگیری و برخورد کادر مدرسه، میزان و نوع فعالیت های فوق برنامه و فضای مدرسه و نیز محتوای کتب درسی تأثیر بسزایی در شکلگیری هویت اخلاقی دانشآموزان دارند. همچنین از یافتههای پژوهش اینگونه بر میآید که در بعد مدرسه، شخصیت و رفتار معلمان، هویت اخلاقی شکل-گرفته در آنها و التزام عملی آنها به آموزههای اخلاقی تأثیر ماندگاری بر هویت اخلاقی دانشآموزان میگذارد.
پرونده مقاله
با هدف تبيين نقش ميانجي کيفيت رابطه والد- فرزند بين تحصيلات والدين بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماري دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. نمونه مورد بررسي به پرسشنامه متشکل از پايگاه اقتصادي اجتماعي، چکیده کامل
با هدف تبيين نقش ميانجي کيفيت رابطه والد- فرزند بين تحصيلات والدين بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماري دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. نمونه مورد بررسي به پرسشنامه متشکل از پايگاه اقتصادي اجتماعي، پرسشنامه ارزيابي رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در اين پژوهش از روش مدليابي معادلات ساختاري براي تجزيه و تحليل داده ها استفاده شد. نتايج نشان داد که اثر کل، ميزان تحصيلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و ميزان تحصيلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنين اثر کيفيت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کيفيت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کيفيت رابطه پدر- فرزند برخلاف کيفيت رابطه مادر- فرزند اثر ميزان تحصيلات بر خودپنداره دانش آموزان را ميانجيگري مي کند.
پرونده مقاله
امروزه نیروی انسانی حیاتی ترین عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی کارایی سازمان محسوب می شود. بنابراین افزایش تربیت شهروندی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر سازمان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ت چکیده کامل
امروزه نیروی انسانی حیاتی ترین عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی کارایی سازمان محسوب می شود. بنابراین افزایش تربیت شهروندی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر سازمان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تربیت شهروندی در بین کارمندان شهر بوشهر بود. روش پژوهش حاضر از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماري کلیه کارمندان شهر بوشهر در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر از کارمندان بود که به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در گروه های آزمایشی (پذیرش و تعهد و واقعيت درماني) و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تربیت شهروندی (تابش، 1391) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که واقعیت درمانی و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تربیت شهروندی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده اند (001/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تأثیر رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشارکت جوئی، مسئولیت پذیری، اعتماد بنفس و تربیت شهروندی به طور معناداري بيشتر از آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بوده است. نتیجه گیری می شود که هر دو روش واقعیت درمانی و پذیرش و تعهد برای بهبود تربیت شهروندی کارمندان مؤثرند و می توان از این مداخلات برای افزایش بهره وری سازمانی سود برد.
پرونده مقاله