پژوهش حاضر جهت استانداردسازی آزمون هوشی ماتریس وین (ITMW) برای دانش آموزان 13-18 ساله ایرانی صورت گرفته است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقاطع راهنمایی و دبیرستانی کل کشور بودند که در سال های تحصیلی 90-89 و 91-90 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه چکیده کامل
پژوهش حاضر جهت استانداردسازی آزمون هوشی ماتریس وین (ITMW) برای دانش آموزان 13-18 ساله ایرانی صورت گرفته است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقاطع راهنمایی و دبیرستانی کل کشور بودند که در سال های تحصیلی 90-89 و 91-90 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه گیری به صورت تصادفی چند مرحله ای بود که تعداد 9482 دانش آموز دختر و پسر (1267 پسر و 1582 دختر) از 5 استان تهران، خراسان رضوی، کرمانشاه، گیلان و بوشهر انتخاب شدند. ابتدا فرم خام فورمن با استفاده از مدل آماری راش بر روی دانش آموزان ایرانی اجرا شد. از 24 ماده ای که آزمودنی ایرانی به آن پاسخ داده بودند، 82 سوال براساس مدل راش همگن تشخیص داده شد و تحت عنوان آزمون ماتریس وین برای ایران (I-TMW) نامگذاری گردید و جداول راهنما و استاندارد سنین بین 13 تا 18 به صورت جداگانه ارائه گردید. در نهایت با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه، تفاوت ضریب هوشی در پایه های تحصیلی و دختران و پسران محاسبه شد که نتایج حاکی از افزایش ضریب هوشی با افزایش سن و ضریب هوشی بالاتر دختران بود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائة الگوی ساختاری تأثیر پردازش شناختی خودکار بر همجوشی شناختی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگي و جامعة آماري آن را دانشجويان دانشگاه های پيام نور و علوم پزشکی فارس تشکیل دادند با استفاده از فرمول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 379 نفر انتخاب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائة الگوی ساختاری تأثیر پردازش شناختی خودکار بر همجوشی شناختی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگي و جامعة آماري آن را دانشجويان دانشگاه های پيام نور و علوم پزشکی فارس تشکیل دادند با استفاده از فرمول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 379 نفر انتخاب شدند ابزارهاي جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های گيلاندرز و همکاران (۲۰۱۰) و هولن و همکاران (۱۹۸۶) بود كه با روش آماری مدل معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم پردازش شناختی خودکار بر همجوشی شناختی در مدل کل (0/۵۸۱)، در مدل دانشگاه پیام نور (0/۴۵۹) و در مدل دانشگاه علوم پزشکی (0/۲۶۱) معنی دار بود. همچنین اثر مستقیم همجوشی شناختی بر همجوشی و گسلش در هر سه مدل، ازنظر آماری، معنی دار گزارش شد و درنهایت اثرات مستقیم پردازش شناختی خودکار بر اعتمادبه نفس پایین، عدم سازگاری شخصی، خودپنداشت منفی و انتظارات منفی و بی یاوری در مدل کل، پیام نور و علوم پزشکی ازنظر آماری در سطح 0/05 معنی دار بود. به طورکلی در بررسی اثرات مستقیم، همجوشی شناختی، تأثیر بیشتری بر همجوشی نسبت به گسلش شناختی داشت و از بین مؤلفه های چهارگانه، پردازش شناختی خودکار تأثیر بیشتری بر عدم سازگاری شخصی داشت.
پرونده مقاله
در مقاله حاضر دو مطالعة مستقل گزارش شده است. هدف از مطالعه اول تعیین رابطة بین ویژگی های انگیزشی کار و فرسودگی شغلی از طریق مدل معادلات ساختاری بوده است. بدین منظور 377 نفر از کارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی اصفهان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، م چکیده کامل
در مقاله حاضر دو مطالعة مستقل گزارش شده است. هدف از مطالعه اول تعیین رابطة بین ویژگی های انگیزشی کار و فرسودگی شغلی از طریق مدل معادلات ساختاری بوده است. بدین منظور 377 نفر از کارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی اصفهان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم انتخاب شده به سیاهه وار و اینسئگلو (2012) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981) پاسخ دادند. نتایج حاصل از پژوهش ضمن معرفی رابطه غیر خطی متفاوت یعنی AD و CE نشان داد مدل غیر خطی نسبت به مدل خطی برتری دارد. هدف از مطالعه دوم تعیین ترتیب ویژگی های انگیزشی شغل با توجه به متغیر های مکنون زیر بنایی بود. بدین منظور تعداد 984 نفر از کارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی اصفهان که به روش تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شده بودند به سیاهه وار و اینسئگلو (2012) پاسخ دادند. نتایج پژوهش اهمیت ماهیت غیر خطی متغیر های انگیزش شغلی را با توجه به متغیر های مکنون در مدل ترستون نشان داد. بر مبنای دو طبقه مختلف انگیزش ها (AD و CE) توصیه در جهت ساخت مداخله ها برای کاهش فرسودگی و نیز تکرار پژوهش با متغیر استرس شغلی شده است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش، مدل یابی ارتباط استرس و اختلال خوردن با میانجی گری معنای زندگی و اجتناب تجربی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع مدل های ساختاری همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98 می باشد. از بین شاغلین به تحصیل با روش نمونه گی چکیده کامل
هدف پژوهش، مدل یابی ارتباط استرس و اختلال خوردن با میانجی گری معنای زندگی و اجتناب تجربی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع مدل های ساختاری همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98 می باشد. از بین شاغلین به تحصیل با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 387 نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های استاندارد نگرش به خوردن (گارنر و همکاران، 1979)، اجتناب تجربی چندبعدی (گامز و همکاران، 2011)، معناي زندگي (استگر و شین، 2010) و ارزیابی استرس دانشجویی (راس، نایبلینگ و هکرت، 1999) را تکمیل نمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری در تحلیل مدل اثر کامل و مدل اثر میانجی کوچکتر از 01/0 بدست آمد. نتایج تحلیل مدل اثر کامل نشان داد که متغیر استرس به صورت مستقیم و در جهت مثبت با متغیر اختلال خوردن ارتباط دارد. تحلیل مدل اثر میانجی نشان داد در ارتباط بین استرس و اختلال خوردن، اجتناب تجربی در جهت مثبت به صورت جزئی و معنای زندگی در جهت منفی به صورت جزئی میانجی گری می کنند. این پژوهش علاوه بر مفهوم سازی اختلال خوردن، رابطه استرس با اختلال خوردن را نشان داد و نقش اجتناب تجربی و معنای زندگی را به عنوان دو عامل زمینه ساز و تداوم بخش که باید در درمان این اختلال در نظر گرفته شوند، آشکار ساخت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی خودارزشمندی بر اساس الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین شهرستان پیرانشهر انجام گرفته است. تعداد 24 نفر به عنوان حجم گروه نمونه، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (6 زوج) و گروه کنترل (6 ز چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی خودارزشمندی بر اساس الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین شهرستان پیرانشهر انجام گرفته است. تعداد 24 نفر به عنوان حجم گروه نمونه، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (6 زوج) و گروه کنترل (6 زوج) جایگزین شدند. از هر دو گروه، به وسیله سیاهه رضایت زناشویی انریج (47 سولی) پیش آزمون گرفته شد. سپس به زوجین گروه آزمایش طی 8 جلسه درمانی مطابق با الگوی فرآیند اعتباریابی انسان آموزش داده شد و گروه کنترل در حالت انتظار برای دریافت خدمات مشاورهای بودند. پس از اتمام جلسات، از هر دو گروه به وسیله سیاهه مذکور پس آزمون گرفته شد....
پرونده مقاله
پژوهش با هدف ارائه مدل نظری و تجربی خودتخریبگری با تأکید بر تحولیافتگی من، با این فرضیه انجام شد که تحولیافتگی من میتواند در رابطه میان تنیدگی و تنیدگی ادراکشده بهعنوان متغیر تعدیلکننده نقش ایفا نماید. 258 دانشجو به پرسشنامههای خودتخریبگری مزمن (CSDS)، آزمون ت چکیده کامل
پژوهش با هدف ارائه مدل نظری و تجربی خودتخریبگری با تأکید بر تحولیافتگی من، با این فرضیه انجام شد که تحولیافتگی من میتواند در رابطه میان تنیدگی و تنیدگی ادراکشده بهعنوان متغیر تعدیلکننده نقش ایفا نماید. 258 دانشجو به پرسشنامههای خودتخریبگری مزمن (CSDS)، آزمون تکمیل جمله دانشگاه واشنگتن (WUSCT)، مقیاس تنیدگی ادراكشده (PSS) و مقیاس وقایع زندگی پایکل (PSLE) پاسخ دادند. تجزيه و تحليل دادهها با کمک نرمافزارهای SPSS-21 و LISREL-8.72 و با بهرهگیری از همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. یافتهها نشانگر ارتباط معکوس تحولیافتگی من و خودتخریبگری بود. شرکتکنندگان به دو دسته با سطح تحولیافتگی بالا و پایین تقسیم شدند و رابطه خطی میان تنیدگی، تنیدگی ادراکشده و خودتخریبگری در هر گروه مورد بررسی قرار گرفت؛ تمامی مسیرها معنیدار بودند و مدل با یافتهها برازش داشت. معنیداری CR بهدست آمده، حاکی از وجود تفاوت معنیدار در ضریب دو گروه با تحولیافتگی من بالا و پایین بود. مسیر «عامل تنیدگیزا← تنیدگی ادراکشده» در افراد با تحولیافتگی پایین من، از قدرت بیشتری برخوردار بود، چرا که طبق انتظار تحولیافتگی بالای من، به عنوان یک سازة بنیادین، قبل از ادراک تنیدگی، میتواند از اثر و میزان تنیدگی بکاهد. یافتهها به بسط مدل سادهای منتهی شد که در آن صرفاً وجود تنیدگیها یا ادراک آنها را عاملی برای گرایش به خودتخریبگری میدانست. تحولیافتگی من، بهعنوان یکی از شاخصهای اساسی در تحول شخصیت، نقش مهمی در این مدل تبیینی ایفا کرد. این یافتهها در درمان افراد با گرایشهای خودتخریبگر کمککننده است.
پرونده مقاله