هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایتدرمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده دانشآموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان مبتلا دوره متوسطه دوم مدارس ش چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایتدرمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده دانشآموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان مبتلا دوره متوسطه دوم مدارس شهرستان جلفا در سالتحصیلی 99- 1398 تشکیل دادند. 30 نفر، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و بهصورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش درمان مختص خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزارهای اندازهگیری، سیاهه نگرانی از تصویر بدن و پرسشنامه خودکارآمدی شرر بودند. تجزیه و تحلیل یافتهها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر انجام گرفت. میانگین متغیرهای نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده گروه آزمایش در پیشآزمون بهترتیب (60/57) و (93/48)؛ و میانگین نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده گروه کنترل بهترتیب (40/61) و (20/49) بود. نتایج نشان داد که در پسآزمون، نمره نگرانی از بدریختی بدن گروه آزمایش (40/51) در مقایسه با گروه کنترل (40/64) کاهش یافته (001/0>P)، و نمره خودکارآمدی ادراکشده گروه آزمایش (33/56) نسبت به گروه کنترل (27/49) بیشتر شده است (001/0>P). همچنین نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری، اثر روایتدرمانی بر نگرانی از بدریختی بدن (47/51) و خودکارآمدی ادراکشده (47/56) ماندگار است (001/0>P). طبق نتایج بهدست آمده میتوان گفت، روایتدرمانی میتواند بهعنوان روشی موثر در کاهش نگرانی از بدریختی بدن و افزایش خودکارآمدی ادراکشده دانشآموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان دختر مبتلا به بیماری قلبی دوره متوسطه دوم مدارس شهر جلفا در سالتحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. 45 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب، و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروههای آزمایشی، درمان مختص گروه خود را بهترتیب در 8 و 6 جلسه دریافت کردند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. ابزارهای اندازهگیری، پرسشنامههای کیفیت زندگی و تابآوری کانر و دیویدسون بودند. دادهها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت در مقایسه با گروه کنترل، کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی را در پسآزمون افزایش داد. در مرحله پی گیری، اثر این دو درمان بر کیفیت زندگی و تابآوری ماندگار بود. تأثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری بیماران قلبی در مراحل پسآزمون و پی گیری یكسان بود. بهنظر میرسد شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت میتوانند سبب افزایش پذیرش بیماری در بیماران قلبی شوند، از اینرو احتمالاً میتوانند راهبرد درمانی مفیدی برای ارتقای وضعیت روانی بیماران قلبی تلقی شوند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنادرمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی زنان با تجربه جراحی پستان بود. این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. 45 نفر با داشتن ملاکهای ورود بهمطالعه با روش نموهگیری هدفمن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنادرمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی زنان با تجربه جراحی پستان بود. این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. 45 نفر با داشتن ملاکهای ورود بهمطالعه با روش نموهگیری هدفمند و از میان کلیه زنان ماستکتومیشده شهر تبریز در سال 1400 که مشغول گذراندن دوره پرتودرمانی خود بودند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه گواه، هر کدام 15 نفر قرار گرفتند. اعضای گروههای مداخله، درمان مختص خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته (2 ماه، هفتهای یک جلسه) دریافت کردند، و گروه گواه هیچ درمانی را دریافت نکردند. ابزارهای اندازهگیری پرسشنامههای اضطراب مرگ تمپلر و کیفیت زندگی بود. تجزیه و تحلیل یافتهها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر انجام گرفت. نتایج نشان داد که معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه گواه، در پسآزمون، منجر به کاهش اضطراب مرگ و افزایش کیفیت زندگی زنان با تجربه جراجی پستان شدهاند، و این نتایج در مرحله پیگیری نیز نشان از ماندگاری اثر دارد. همچنین نتایج نشان داد تأثیر این دو درمان بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی در مراحل پسآزمون و پیگیری متفاوت از هم نیست. براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب مرگ و افزایش کیفیت زندگی زنان با تجربه جراحی پستان شدهاند.
پرونده مقاله