پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرسودگی شغلی در رابطه ی بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی است. به این منظور ...... نفر از کارکنان زیرمجموعه دفتر پرستاری مربوط به بخش بالینی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های استانداردی هم چ چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرسودگی شغلی در رابطه ی بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی است. به این منظور ...... نفر از کارکنان زیرمجموعه دفتر پرستاری مربوط به بخش بالینی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های استانداردی هم چون شرایط اثربخش کار- 2، رفتار شهروندی سازمانی و فرسودگی شغلی پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین توانمندسازی ساختاری و فرسودگی شغلی و بین فرسودگی شغلی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد و بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی رابطه ی مثبت و معنادری وجود دارد. هم چنین، رابطه ی معناداری بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی با فرسودگی شغلی به دست آمد. نتایج الگوی معادلات ساختاری بیان گر برازندگی الگوی مفروض پژوهش داشت. با توجه به یافته ها می توان بیان داشت که فرسودگی شغلی نقش واسطه ای در رابطه ی بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس با در نظر گرفتن متغیرهایی چون نقش توانمندسازی ساختاری و کاهش فرسودگی شغلی می توان میزان رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان را ارتقاء داد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر رهبری اصیل بر فرسودگی شغلی با میانجیگری حیطه های زندگی کاری و خودکارآمدی مقابلة شغلی بود. جامعة آماری این پژوهش کلیة کارکنان یک شرکت دولتی تابعه وزارت نیرو در استان خوزستان بوده است. بدین منظور، تعداد 325 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر رهبری اصیل بر فرسودگی شغلی با میانجیگری حیطه های زندگی کاری و خودکارآمدی مقابلة شغلی بود. جامعة آماری این پژوهش کلیة کارکنان یک شرکت دولتی تابعه وزارت نیرو در استان خوزستان بوده است. بدین منظور، تعداد 325 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهة رهبری اصیل والومبوا و همکاران، مقیاس حیطه های زندگی کاری لایتر و مسلش، پرسشنامة خودکارآمدی مقابلة شغلی پیزانتی و همکارن و سیاهة فرسودگی شغلی مسلش و جکسون بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 12 و AMOS نسخه 12 انجام گرفت. جهت آزمون اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده گردید. الگوی فرضی پژوهش از برازش نسبتا خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها حاکی از نقش میانجیگر حیطه های زندگی کاری و خودکارآمدی مقابلة شغلی میان رهبری اصیل با فرسودگی شغلی می باشد.
پرونده مقاله
در مقاله حاضر دو مطالعة مستقل گزارش شده است. هدف از مطالعه اول تعیین رابطة بین ویژگی های انگیزشی کار و فرسودگی شغلی از طریق مدل معادلات ساختاری بوده است. بدین منظور 377 نفر از کارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی اصفهان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، م چکیده کامل
در مقاله حاضر دو مطالعة مستقل گزارش شده است. هدف از مطالعه اول تعیین رابطة بین ویژگی های انگیزشی کار و فرسودگی شغلی از طریق مدل معادلات ساختاری بوده است. بدین منظور 377 نفر از کارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی اصفهان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم انتخاب شده به سیاهه وار و اینسئگلو (2012) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981) پاسخ دادند. نتایج حاصل از پژوهش ضمن معرفی رابطه غیر خطی متفاوت یعنی AD و CE نشان داد مدل غیر خطی نسبت به مدل خطی برتری دارد. هدف از مطالعه دوم تعیین ترتیب ویژگی های انگیزشی شغل با توجه به متغیر های مکنون زیر بنایی بود. بدین منظور تعداد 984 نفر از کارکنان شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی اصفهان که به روش تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شده بودند به سیاهه وار و اینسئگلو (2012) پاسخ دادند. نتایج پژوهش اهمیت ماهیت غیر خطی متغیر های انگیزش شغلی را با توجه به متغیر های مکنون در مدل ترستون نشان داد. بر مبنای دو طبقه مختلف انگیزش ها (AD و CE) توصیه در جهت ساخت مداخله ها برای کاهش فرسودگی و نیز تکرار پژوهش با متغیر استرس شغلی شده است.
پرونده مقاله
هدف از انجام مطالعة حاضر، تعیین نقش واسطه ای فرسودگی شغلی در رابطة بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی بود. نمونة پژوهش 291 نفر از کارکنان بیمارستان بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای بررسی همبستگی از پرسشنامه های استانداردی همچ چکیده کامل
هدف از انجام مطالعة حاضر، تعیین نقش واسطه ای فرسودگی شغلی در رابطة بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی بود. نمونة پژوهش 291 نفر از کارکنان بیمارستان بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای بررسی همبستگی از پرسشنامه های استانداردی همچون شرایط اثربخش کار- 2، رفتار شهروندی سازمانی و فرسودگی شغلی و برای تجزیه وتحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین فرسودگی شغلی و توانمندسازی ساختاری رابطة منفی و معناداری وجود دارد و همچنین رابطة معناداری بین توانمندسازی ساختاری و فرسودگی شغلی با رفتار شهروندی سازمانی به دست آمد. نتایج الگوی معادلات ساختاری حکایت از برازندگی الگوی مفروض پژوهش داشت. با توجه به یافته ها می توان گفت که فرسودگی شغلی نقش واسطه ای در رابطة بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس با در نظر گرفتن متغیرهایی چون نقش توانمندسازی ساختاری و کاهش فرسودگی شغلی می توان میزان رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان را ارتقاء داد.
پرونده مقاله
فرسودگی شغلی یک حالت هیجانی است که با خستگی عاطفی و هیجانی، مسخ شخصیت و حس پایین موفقیت شخصی همراه است. این مطالعه به شناخت این سندرم در متخصصان و دستیاران بیمارستان امام حسین (ع) پرداخته است. از سیاهه فرسودگی شغلی مسلش که ترجمه فارسی آن اعتبارسنجی شده و شامل 22 ماده اس چکیده کامل
فرسودگی شغلی یک حالت هیجانی است که با خستگی عاطفی و هیجانی، مسخ شخصیت و حس پایین موفقیت شخصی همراه است. این مطالعه به شناخت این سندرم در متخصصان و دستیاران بیمارستان امام حسین (ع) پرداخته است. از سیاهه فرسودگی شغلی مسلش که ترجمه فارسی آن اعتبارسنجی شده و شامل 22 ماده است و به سنجش جنبههاي سهگانه فرسودگی شغلی شامل خستگی عاطفی، پدیدههاي شخصيتزدایی و فقدان موفقيت فردی میپردازد، استفاده شد. دادهها در نرم افزار SPSS وارد و با سه تست Shapiro-Wilk، independent T- Test و Mann–Whitney U test انجام شد. در این مطالعه تعداد 78 پزشک شرکت کردند. بدون در نظر گرفتن ارتباط با کار در بخش کووید 19، میزان شدید بودن خستگی عاطفی 1/23 درصد، شخصیتزدایی 2/28 درصد و فقدان موفقیت فردی 7/66 درصد بود. در بین دستیاران سال پایین (سال 2-1) میزان خستگی عاطفی شدید و شخصیتزدایی بهطور معنادار بیشتر از سال بالا بود؛ اما فقدان موفقیت فردی در همه دستیاران یکسان بود. در افراد زیر 40 سال که در بخش کووید کار میکردند، نسبت به بخشهای غیرکووید تنها فقدان موفقیت فردی اختلاف معناداری داشت (041/0= P. Value) که در کسانی که فرزند نداشتند اختلاف این حیطه باز معنادار بود (021/0= P. Value). اما در سایر متغیرها اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که سن زیر 40 سال، جنس زن، نداشتن فرزند و وضعیت دستیاری در قیاس با هیأت علمی با میزان بالاتری از فرسودگی شغلی همراه بودند. در سنین زیر 40 سال فرسودگی شغلی در هر سه حوزه بیشتر بود.
پرونده مقاله