هدف پژوهش بررسی فعالیت ناحیه ای مغز بر اساس اضطراب و زودانگیختگی در هنگام فعال شدن پردازش های فراشناختی بود. 006 دانشجوی دختر دانشگاه تربیت مدرس سه پرسشنامه فراشناخت، نارسایی های شناختی و فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل کردند. با توجه به نمره های آنها چکیده کامل
هدف پژوهش بررسی فعالیت ناحیه ای مغز بر اساس اضطراب و زودانگیختگی در هنگام فعال شدن پردازش های فراشناختی بود. 006 دانشجوی دختر دانشگاه تربیت مدرس سه پرسشنامه فراشناخت، نارسایی های شناختی و فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل کردند. با توجه به نمره های آنها در دو بعد برون گردی و نورزگرایی، چهار گروه شامل +Anx،-Anx،+Imp و-Imp (هر گروه 51 نفر) انتخاب شدند. سپس از آزمودنی های هر گروه، در 4 مرحله شامل حالت استراحت، انجام آزمون استروپ، انجام آزمون ویسکانسین و انجام تکنیک توجه، EEG گرفته شد. نتایج حاکی از کیفیت بهتر پردازش های فراشناختی در گروه -Anx نسبت به +Anx بود. کیفیت بهتر پردازش های فراشناختی در گروه -Imp در مقایسه با +Imp تأیید نشد. یافته ها دیگر نشان داد هنگام فعال شدن پردازش فراشناختی فعالیت نواحی پیش پیشانی راست و پیشانی هر دو نیمکره در گروه +Anx بیشتر از -Anx و فعالیت نواحی پیش پیشانی و پیشانی هر دو نیمکره در گروه +Imp بیشتر از -Imp است. در مجموع پژوهش حاضر با تأکید بر تعریف پردازش فراشناختی بر مبنای کنش های اجرایی، ارتباط میان پردازش فراشناختی، اضطراب، زودانگیختگی و فعالیت ناحیه ای مغز را مورد بحث قرار می دهد.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه بین راهبردهای انگیزشی و خودتنظیمی فراشناختی با یادگیری از طریق همسالان در دانش آموزان متوسطه آمل بود. جامعه آماری شامل 2958 نفر از دانش آموزان متوسطه شهرستان آمل بود. 333 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخا چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه بین راهبردهای انگیزشی و خودتنظیمی فراشناختی با یادگیری از طریق همسالان در دانش آموزان متوسطه آمل بود. جامعه آماری شامل 2958 نفر از دانش آموزان متوسطه شهرستان آمل بود. 333 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. برای گردآوری پژوهش از پرسشنامه راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ، شامل راهبردهای انگیزشی، خودتنظیمی فراشناختی و یادگیری از همسالان استفاده شد. داده ها با استفاده از نرمافزار SPSS21 و LISREL8.8 و با روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد بین راهبردهای انگیزشی با یادگیری از همسالان رابطه معناداری وجود دارد. بین خودتنظیمی با یادگیری از همسالان نیز رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که باور کنترل یادگیری، جهت گیری هدف درونی و ارزش تکلیف از طریق متغیر خودتنظیمی بر یادگیری از طریق همسالان اثر غیرمستقیم میگذارد و خودتنظیمی بر یادگیری از طریق همسالان دانش آموزان اثر مستقیم میگذارد. با توجه به یافته های به دست آمده، بر رشد و گسترش یادگیری از طریق همسالان و راهبردهای انگیزشی و خودتنظیمی در مدارس با توجه به علایق و توانایی های دانش آموزان تاکید میشود.
پرونده مقاله
هدف از اين پژوهش بررسي رابطه علّي خودتنظيمي با تاب آوري تحصيلي با توجه به نقش واسطه اي انگيزش خودمختار است. جامعه آماري اين پژوهش را دانشجويان کارشناسي دانشگاه هاي دولتي تهران در سال تحصيلي 97-98 تشکيل مي دادند. از اين جامعه 360 نفر انتخاب شدند. شيوه نمونه گيري به صورت چکیده کامل
هدف از اين پژوهش بررسي رابطه علّي خودتنظيمي با تاب آوري تحصيلي با توجه به نقش واسطه اي انگيزش خودمختار است. جامعه آماري اين پژوهش را دانشجويان کارشناسي دانشگاه هاي دولتي تهران در سال تحصيلي 97-98 تشکيل مي دادند. از اين جامعه 360 نفر انتخاب شدند. شيوه نمونه گيري به صورت تصادفي خوشه اي انجام گرفت. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه خود تنظيمي بوفارد (1995)، پرسشنامه انگيزش تحصيلي والرند (1989)، و پرسشنامه تاب آوري تحصيلي مارتين (2003) بودند. داده ها با استفاده از مدل يابي روابط علّي (تحليل مسير) مورد تحليل قرار گرفت. نتايج نشان داد که خودتنظيمي بر تاب آوري اثر مستقيم و معنادار دارد، به اين معني که افزايش خودتنظيمي در يادگيرندگان ميتواند موجب ارتقاء تاب آوري در آنان شود. همچنين رابطه انگيزش خودمختار و تاب آوري مستقيم و منفي است که بدليل انگيزش بيروني است و نشان دهنده آن است انگيزش غير خودمختار تاب آوري تحصيلي را کم مي کند. علاوه براين چون رابطه کل متغير خودتنظيمي کمتر از رابطه مستقيم آن با تاب آوري است، احتمال نقش ميانجي انگيزش خودمختار منتفي نمي باشد. بنابراين نه تنها تاب آوري يادگيرندگان به گونه مستقيم از طريق خودتنظيمي قابل پيش بيني است بلکه اين رابطه از طريق انگيزش خودمختار تحصيلي نيز ميانجيگري مي شود.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی با اضطراب امتحان در بین دانشجویان باختر شهر ایلام انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان مشغول به تحصیل مؤسسه آموزش عالی باختر در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 7 چکیده کامل
تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی با اضطراب امتحان در بین دانشجویان باختر شهر ایلام انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان مشغول به تحصیل مؤسسه آموزش عالی باختر در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 750 نفر است. تعداد نمونه این پژوهش بر اساس نرمافزار جی پاور، 256 نفر بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-30) (ولز و كارترايت، 2004)، شاخص حساسیت اضطرابی- تجدیدنظرشده (ASI-R)، (تيلور و كاكس 1998)، و سیاهه اضطراب امتحان (اسپيلبرگر،1980) استفاده شد. جهت تحلیل دادهها، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که بین تمام مؤلفههای باورهای فراشناختی شامل باورهای مثبت درباره نگرانی، كنترلناپذيري و خطر، اطمينان شناختي ضعیف، نياز به كنترل افكار و خودآگاهی شناختی ضعیف با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین حساسیت اضطرابی و اضطراب امتحان در بین دانشجویان دانشگاه باختر ایلام رابطه معناداری وجود دارد (57/0r=). همچنین یافتهها نشان داد که معادله رگرسیون معنادار است و حساسیت اضطرابی و کنترلناپذیری و خطر با هم 42درصد اضطراب امتحان را پیشبینی میکنند. بنابراين مي توان نتيجه گيري كرد كه حساسيت اضطرابي و باورهاي فراشناختي از متغيرهاي مهم در اضطراب امتحان دانشجويان هستند و با افزايش حساسيت اضطرابي و كنترل ناپذيري و خطر، ميزان اضطراب امتحان افزايش مي يابد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی باورهای فراشناختی بین حساسیت اضطرابی و مسئولیتپذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری در جمعیت عمومی ساکن شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. از میان جمعیت عمومی ساکن شهر تهران 300 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی باورهای فراشناختی بین حساسیت اضطرابی و مسئولیتپذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری در جمعیت عمومی ساکن شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. از میان جمعیت عمومی ساکن شهر تهران 300 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با توجه به ملاکهای ورود به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی(OCI-R)؛ (فوا و همکاران، 2002)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ASI) (رایس و همکاران، 1986)، مقیاس نگرش مسئولیتپذیری(RAS)؛ (سالکووسکیس و همکاران، 2000) و پرسشنامه باورهای فراشناختی(MCQ-30)؛ (ولز، 1997) بودند. دادهها نشان داد که حساسیت اضطرابی و مسئولیتپذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد و باورهای فراشناختی در رابطه حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری نقش میانجی دارد و اثر غیر مستقیم باورهای فراشناختی در رابطه بین حساسیت اضطرابی، مسئولیت پذیری و علائم وسواسی-اجباری معنادار بود. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است و می توان نتیجه گرفت که حساسیت اضطرابی و مسئولیتپذیری افراطی میتوانند با افزایش باورهای فراشناختی موجب بروز و تداوم علائم وسواسی-اجباری گردد. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی باور های فراشناختی در ارتباط علائم وسواسی-اجباری، برنامهریزی جهت ارتقای آموزش افراد در حوزه حساسیت اضطرابی و مسئولیتپذیری افراطی میتواند نقش مهمی در کاهش علائم وسواسی-اجباری به واسطه باور های فراشناختی داشته باشد.
پرونده مقاله