به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر بررسی نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمون چکیده کامل
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر بررسی نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) میباشد که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلالات شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساسDSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ) و مقیاس طرحوارههاي هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیلهی نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرهای کنترل، خودگردانی مختل، مهارگسیختگی، نشخوار فکری، عاطفه منفی، اتفاق نظر، منطقی بودن به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت وابسته هستند و متغیرهای کنترل، طرد و بریدگی، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفه منفی، ارزشهای برتر و دوام به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت اجتنابی هستند و متغیرهای عاطفه منفی، دیدگاه سادهانگارانه به هیجان، روانپریشیگرایی، ارزشهای برتر، مهارگسیختگی و احساسگناه و شرم به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C نقش معناداری را دارد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعيين نقش بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي در پيش بيني پرخاشگري بزرگسالي با واسطه گري صفات مرضي شخصيت بود. اين پژوهش در چارچوب طرح همبستگي (توصيفي) است و جامعه آماري آن شامل تمام افراد بين 18 تا 50 سال بود. نمونة پژوهش حاضر 266 نفر بودند که به صورت در دس چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعيين نقش بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي در پيش بيني پرخاشگري بزرگسالي با واسطه گري صفات مرضي شخصيت بود. اين پژوهش در چارچوب طرح همبستگي (توصيفي) است و جامعه آماري آن شامل تمام افراد بين 18 تا 50 سال بود. نمونة پژوهش حاضر 266 نفر بودند که به صورت در دسترس انتخاب گرديد. آزمودني ها، پرسشنامه هاي پرخاشگري باس- پري، پرسشنامه شخصيت براساس DSM-5 (PID-5) و تجارب دورة زندگي را به صورت داوطلبانه تکميل کردند. نتايج نشان دهندة اثر مستقيم ترکيب متغيرهاي بدرفتاريهاي عاطفي بر ترکيب متغيرهاي صفات مرضي 0/22، اثر مستقيم ترکيب متغيرهاي بدرفتاريهاي عاطفي بر پرخاشگري 0/24 و اثر مستقيم ترکيب متغيرهاي صفات مرضي بر پرخاشگري 0/64 بود. براساس آزمون تي مسيرهاي غيرمستقيم مدل معنادار ميباشد و اين حاکي از معني داري نقش واسطه اي صفات مرضي در ارتباط بين بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي و پرخاشگري بزرگسالي است. از يافته هاي اين پژوهش مي توان نتيجه گرفت که مدل علي نقش ميانجي صفات مرضي شخصيت در رابطه ميان بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي با پرخاشگري دوران بزرگسالي تأييد مي شود.
پرونده مقاله
هدف مطالعه حاضر تعيين نقش صفات مرضي شخصيت، روان بنه هاي ناسازگار اوليه و هيجاني در پيشبيني اختلالات شخصيت خوشه C ميباشد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي ميباشد. نمونه آماري 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) ميباشد که به صورت در دسترس از بين افراد دامنه سني 18 چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر تعيين نقش صفات مرضي شخصيت، روان بنه هاي ناسازگار اوليه و هيجاني در پيشبيني اختلالات شخصيت خوشه C ميباشد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي ميباشد. نمونه آماري 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) ميباشد که به صورت در دسترس از بين افراد دامنه سني 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گرديد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال هاي شخصيت، سياهة شخصيت براساسDSM-5، پرسشنامه روان بنه هاي ناسازگار اوليه و مقياس روان بنه هاي هيجاني ليهي بود. براي تحليل داده ها از آمار توصيفي، همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. يافته هاي اين پژوهش نشان داد که متغيرهاي کنترل، خودگرداني مختل، مهارگسيختگي، بازخورد فکري، عاطفة منفي، اتفاق نظر، منطقي بودن به شکل معناداري داراي توان پيش بيني اختلال شخصيت وابسته هستند و متغيرهاي کنترل، طرد و بريدگي، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفة منفي، ارزش هاي برتر و دوام به شکل معناداري داراي توان پيش بيني اختلال شخصيت اجتنابي هستند و متغيرهاي عاطفه منفي، ديدگاه ساده انگارانه به هيجان، روان پريشي گرايي، ارزش هاي برتر، مهارگسيختگي و احساس گناه و شرم به شکل معناداري داراي توان پيش بيني اختلال شخصيت وسواسي جبري هستند. از يافته هاي اين پژوهش مي توان نتيجه گرفت که صفات مرضي شخصيت، روان بنه هاي ناسازگار اوليه و هيجاني در پيشبيني اختلالات شخصيت خوشه C نقش معناداري را دارد.
پرونده مقاله
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری چکیده کامل
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) بود که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تشخیصی شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ) (یانگ، 1998) و مقیاس طرحوارههاي هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیله نرمافزار SPSS-25 تحلیل گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، اتفاق نظر، روانپریشی و خصومت مرضی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند و متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، کنترل، عاطفه منفی، سرزنش، دوام، دیدگاه سادهانگارانه به هیجان، نشخوار فکری و کرختی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت مرزی هستند و متغیرهای خصومت مرضی، احساس گناه، محدودیت مختل، سرزنش، ارزشهای برتر، روانپریشی و اتفاق نظر به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت خودشیفته هستند و متغیرهای اتفاقنظر، مهارگسیختگی، خصومت مرضی، گسستگی، عاطفه منفی، گوشبهزنگی و دیگرجهتمندی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت نمایشی هستند. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B نقش معناداری را دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش تعیین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با تعللورزی تحصیلی با نقش میانجی ویژگیهای شخصیتی و کمالگرایی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال 1400 به تعداد 8 چکیده کامل
هدف پژوهش تعیین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با تعللورزی تحصیلی با نقش میانجی ویژگیهای شخصیتی و کمالگرایی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال 1400 به تعداد 8640 نفر تشکیل داد. 301 نفر از دانشجویان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای طرحوارههای ناسازگار (ISQ)، مقیاس اهمالكاری فعال (APS)، مقیاس اهمالکاری غیرفعال (PPS)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (HPQ) و پرسشنامه ساختارهای کمالگرايی چندبعدی (MPCQ) را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد رابطه مستقیم متغیر طرحواره ناسازگارانه با کمالگرایی و طرحواره ناسازگار با ویژگیهای شخصیت معنادار است. همچنین رابطه مستقیم ویژگیهای شخصیت با تعللورزی تحصیلی معنادار بود اما رابطه مستقیم کمالگرایی با تعللورزی تحصیلی معنادار نبود. همچنین روابط غیرمستقیم طرحواره ناسازگار با تعللورزی تحصیلی از طریق ویژگیهای شخصیت معنادار بود اما روابط غیرمستقیم طرحواره ناسازگار با تعللورزی تحصیلی از طریق کمالگرایی معنادار نبود. بر اساس یافتههای تحقیق نتیجه میگیریم که طرحوارههای ناسازگار از طریق ویژگیهای شخصیتی به خوبی با تعللورزی تحصیلی ارتباط پیدا میکنند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین ویژگیهای شخصیتی بر رضایت شغلی با نقش میانجی ادراک از عدالت رویهای و استرس شغلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. نمونهها به شکل در دسترس و 201 نفر بودند. پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 5 عامل بزر چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین ویژگیهای شخصیتی بر رضایت شغلی با نقش میانجی ادراک از عدالت رویهای و استرس شغلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. نمونهها به شکل در دسترس و 201 نفر بودند. پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ،رضایت شغلی مینه سوتا ، استرس شغلی پرستاران و عدالت سازمانی بود. روش آماری تحلیل مسیر و معادلات ساختاری بود .مشخص شد که بین متغیرهای 5 توافق پذیری و گشودگی در تجربه با رضایت شغلی اثر مستقیم و معناداری وجود دارد . روابط بین روان نژندی – استرس شغلی – رضایت شغلی و نیز بین توافق پذیری -ادراک از عدالت رویه ای – رضایت شغلی رابطه معنا دار بود. استرس شغلی با رضایت شغلی و نیز روان نژندی با استرس شغلی رابطه معنا دار معکوس داشتند عدالت رویه ای بر رضایت شغلی تاثیر گذار و رابطه مستقیم داشت .از میان 5 صفت بزرگ شخصیتی ، میان روان نژندی ، توافق پذیری و گشودگی در تجربه با رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود داشت.علی رغم مسیر مفروض برای رابطه بین صفات شخصیتی بر رضایت شغلی از طریق تاثیر همزمان دو متغیر میانجی ادراک از عدالت رویه ای و استرس شغلی ، مسیر مورد نظر در الگو براورده نشد و در مدل نیز تاثیری نشان نداد.
پرونده مقاله