هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی، به علاوه شناسایی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیری بود که ممکن است دراین بین اثر میانجی گر داشته باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی، جامعة آماری پژوهش شامل کلیة افراد متأهل شهر یزد در سال 1395 و نمونة مورد نظر شا چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی، به علاوه شناسایی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیری بود که ممکن است دراین بین اثر میانجی گر داشته باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی، جامعة آماری پژوهش شامل کلیة افراد متأهل شهر یزد در سال 1395 و نمونة مورد نظر شامل 380 نفر (200 زن و 180 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به سیاهه باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتین، مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری براون و ریان و اندازه گیری دلزدگی زناشویی پاینز پاسخ دادند. بر اساس یافته ها، ذهن آگاهی با مؤلفه های باورهای ارتباطی شامل باور به تخریب کنندگی مخالفت، باور به تغییرناپذیری همسر، کمال گرایی جنسی و باور مربوط به تفاوت های جنسیتی رابطة منفی معنادار داشت. یافته دیگر این پژوهش، رابطة منفی معنادار ذهن آگاهی با دلزدگی زناشویی بود. همچنین مؤلفه های باورهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت معنادار داشتند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت بر پاسخ به تنیدگی و علائم افسردگی در نوجوانان پسر دارای نشانه های افسردگی شهر اصفهان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان دانشآموزان پسر دوره دوم دبیرس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت بر پاسخ به تنیدگی و علائم افسردگی در نوجوانان پسر دارای نشانه های افسردگی شهر اصفهان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان دانشآموزان پسر دوره دوم دبیرستانهای شهر اصفهان در سال تحصیلی 6931-5931، 04 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و بر اساس روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه ذهنآگاهی مثبت به مدت 8 جلسه 09 دقیقهای قرار گرفتند. آزمودنیها توسط سیاهه پاسخ به تنیدگی (کوه، پارک، کیم و چو، 2001) و سیاهة افسردگی بک- نسخه دوم (بک، استیر و براون، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش ذهنآگاهی مثبت بر متغیرهای پاسخ به تنیدگی و نشانههای افسردگی در مراحل پس آزمون و پیگیری بود (10/0>p).
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تعدیلکنندۀ ذهنآگاهی در رابطۀ بین افسردگی، اضطراب و تنیدگی با بهزیستی روانشناختی اجرا شد. شرکتکنندگان از بین مراجعهکنندگان به بیمارستان تریتا (شهر تهران) شامل 198 نفر (137 زن و 61 مرد) بودند. مقیاسهای آگاهی و توجه هشیارانه، افسردگی، اضطراب و چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تعدیلکنندۀ ذهنآگاهی در رابطۀ بین افسردگی، اضطراب و تنیدگی با بهزیستی روانشناختی اجرا شد. شرکتکنندگان از بین مراجعهکنندگان به بیمارستان تریتا (شهر تهران) شامل 198 نفر (137 زن و 61 مرد) بودند. مقیاسهای آگاهی و توجه هشیارانه، افسردگی، اضطراب و تنیدگی و بهزیستی روانشناختی ریف را تکمیل کردند. به منظور بررسی نقش تعدیلکنندۀ ذهنآگاهی در رابطۀ بین متغیرهای مستقل (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) و متغیرهای وابسته (بهزیستی کلی و خردهمقیاسهای بهزیستی) از روش تحلیل تعدیلکنندگی موجود در افزونۀ تحلیل مسیر v3.0 SSECORP استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد ذهنآگاهی نقش تعدیلکنندۀ معناداری (01/0>p) در رابطۀ بین 1. اضطراب و بهزیستی کلی، 2. اضطراب و خردهمقیاس تسلط بر محیط و همچنین افسردگی و خردهمقیاس تسلط بر محیط، و 3. کلیۀ متغیرهای مستقل و خردهمقیاس رشد شخصی دارد. تحلیلهای تعدیلکنندگی نشان داد که صفت ذهنآگاهی در مورد برخی از مشکلات هیجانی (همچون اضطراب) میتواند در شرایط هیجان بالا و پایین به یک اندازه خوب عمل کند، در حالی که در برخی موارد (مانند افسردگی و تنیدگی) تنها در شرایطی که هیجانهای منفی در سطح خفیف یا متوسط باشند، شاهد اثرات مثبت ذهنآگاهی به عنوان صفت هستیم.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بین ذهن آگاهی ورزشی و اضطراب رقابتی با توجه به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان بود. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه تحقیق شامل 200 ورزشکار از رشتههای مختلف تیمی و انفرادی بود که بهصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نم چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بین ذهن آگاهی ورزشی و اضطراب رقابتی با توجه به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان بود. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه تحقیق شامل 200 ورزشکار از رشتههای مختلف تیمی و انفرادی بود که بهصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. سه پرسشنامه ذهن آگاهی ورزشی (سینوت و همکاران 2014)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران 2002) و اضطراب رقابتی2 (کاکس و همکاران 2003) مورد استفاده قرار گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش آماری مدلسازی مسیری- ساختاری با استفاده از نرمافزار PLS2 انجام گرفت. یافتههای تحقیق نشان دادند که بین ذهن آگاهی ورزشی با اضطراب رقابتی ورزشکاران رابطه معکوس معناداری وجود دارد. همچنین ذهن آگاهی ورزشی از طریق راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان با اضطراب رقابتی ورزشکاران ارتباط معناداری دارد. بهطورکلی یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که توجه به مقوله ذهن آگاهی ورزشی حائز اهمیت میباشد. چراکه ذهن آگاهی ورزشی نهتنها بهصورت مستقیم بلکه بهطور غیرمستقیم از طریق راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان بهعنوان متغیر میانجی موجب کاهش اضطراب رقابتی ورزشکاران خواهد شد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدانگرایی،فرآیندهای خودنظمبخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدانگرایی،فرآیندهای خودنظمبخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس خودشناسی انسجامی، فرم کوتاه مقیاس خودمهارگری و 10 آیتم وجدانگرایی پرسشنامهی شخصیت گلدبرگ پاسخ دادند. با استفاده از روش تحلیل مسیر، نقش واسطهای وجدانگرایی در ارتباط میان بهوشیاری و خودمهارگری با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری تأیید شد. بهوشیاری هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق وجدانگرایی با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری رابطه داشت و رابطه بین خودمهارگری و علائم شخصیت وسواسی جبری به صورت کامل با واسطهگری وجدانگرایی برقرار بود. به نظر میرسد بهوشیاری می تواند عاملی محافظت کننده در برابر تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری باشد و خودمهارگری زیاد در افراد با صفت وجدان گرایی بالا ممکن است زمینه ساز تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری شود.
پرونده مقاله
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان یکی از عوامل موثر در رشد و عمکلرد، از عوامل متعدد محیطی و ارتباطی تاثیر می پذیرد. از جمله این عوامل می توان به مولفه های روانشناختی مادر و تنظیم هیجانات کودک اشاره نمود. بنابراین هدف اصلی این پژوهش مدلسازی غذاخوردن کودکان هیجانی براساس م چکیده کامل
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان یکی از عوامل موثر در رشد و عمکلرد، از عوامل متعدد محیطی و ارتباطی تاثیر می پذیرد. از جمله این عوامل می توان به مولفه های روانشناختی مادر و تنظیم هیجانات کودک اشاره نمود. بنابراین هدف اصلی این پژوهش مدلسازی غذاخوردن کودکان هیجانی براساس متغیرهای سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه-ای تنظیم هیجان کودک بود. روش: در این پژوهش 250 نفر (150 نفر دختر و 100 نفر پسر) 12 و 13 ساله مدارس شهر ارومیه به همراه مادرانشان انتخاب شدند و مادران پرسشنامه های غذاخوردن ذهن آگاهی، سبک دلبستگی و باورها را تکمیل نمودند. همچنین کودکان نیز پرسشنامه های تنظیم هیجان و غذاخوردن هیجانی را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج در بخش تحلیلی داده ها با نرم افزار SPSS و Lisrel نشان داد سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر و تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذاخوردن هیجانی کودک هستند. شاخص برازندگی تطبیقی (016/0=RMSEA) و متوسط باقیمانده استاندارد شده (95/0=CFI) مطلوب شدند. نتیجه گیری: این مدل مشخص می کند سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذا خوردن هیجانی کودک است. با توجه به نتایج بدست آمده مولفه های مادر و کودک در مشکلات غذاخوردن هیجانی کودک تاثیر گذار است و در زمینه علل یابی و درمان غذاخوردن کودکان باید به این مولفه ها نیز توجه نمود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تبیین ذهن آگاهی بر اساس تنظیم هیجان و فعالیت سیستم های بازداری- فعالسازی رفتاری در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان درسال تحصیلی ۹۸-۹۷ بود. تعداد ۳۷۳ دانشجو به روش ن چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تبیین ذهن آگاهی بر اساس تنظیم هیجان و فعالیت سیستم های بازداری- فعالسازی رفتاری در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان درسال تحصیلی ۹۸-۹۷ بود. تعداد ۳۷۳ دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای ذهن آگاهی فرایبورگ، سیستم های بازداری- فعالسازی رفتاری کارو و وایت و پرسشنامه راهبرد های تنظیم هیجان گروس و جان روی آنان اجرا شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بر ذهن آگاهی اثر مستقیم و منفی دارد(0/01>p) . سیستم فعالسازی رفتاری بر ذهنآگاهی اثر مستقیم و مثبت دارد(0/01>p). ارزیابی مجدد هیجان بر ذهن آگاهی اثر مستقیم و مثبت دارد (0/01>p). سرکوبی هیجان بر ذهنآگاهی اثر مستقیم و منفی دارد(0/01>p). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم بازداری- فعالسازی رفتاری و ارزیابی مجدد و سرکوبی هیجان متغیرهای هستند که تعیینکنندهی سطوح ذهنآگاهی است. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف «طراحي بسته آموزشي مبتني بر ذهن آگاهي و اثر بخشي آن بر بهزيستي روان شناختي و حرمت خود در نوجوانان افغانستاني مقيم ايران» انجام شد. «جامعة آماري» شامل تمامي دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستاني بود که در مقطع متوسطه رشته رياضي وتجربي وعلوم انساني دبي چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف «طراحي بسته آموزشي مبتني بر ذهن آگاهي و اثر بخشي آن بر بهزيستي روان شناختي و حرمت خود در نوجوانان افغانستاني مقيم ايران» انجام شد. «جامعة آماري» شامل تمامي دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستاني بود که در مقطع متوسطه رشته رياضي وتجربي وعلوم انساني دبيرستان هاي شهر تهران در سال تحصيلي 1397-1396 مشغول به تحصيل بودند. جمع آوري اطلاعات به روش آميخته و در دو مرحلة کيفي و کمي صورت گرفت. براي جمع آوري داده ها مقياس بهزيستي روانشناختي ريف (1989) و مقياس حرمت خود (روزنبرگ، 1965): مورد استفاده قرار گرفت. نتايج تحليل کواريانس نشان داد؛ مؤلفه هاي بهزيستي روانشناختي و حرمت خود دانش آموزان مهاجري که در جلسات آموزش ذهن آگاهي شرکت کردند، افزايش محسوسي نسبت به گروهي که در جلسات شرکت نکردند، داشتند.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعيين روابط ساختاري بين ذهن آگاهي ورزشي و اضطراب رقابتي با توجه به نقش ميانجي راهبردهاي تنظيم هيجان بود. نمونه تحقيق شامل 200 ورزشکار از رشته هاي مختلف تيمي و انفرادي بود که به صورت داوطلبانه در اين پژوهش شرکت نمودند. و پرسشنامه هاي ذهن آگاهي ورزشي، را چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعيين روابط ساختاري بين ذهن آگاهي ورزشي و اضطراب رقابتي با توجه به نقش ميانجي راهبردهاي تنظيم هيجان بود. نمونه تحقيق شامل 200 ورزشکار از رشته هاي مختلف تيمي و انفرادي بود که به صورت داوطلبانه در اين پژوهش شرکت نمودند. و پرسشنامه هاي ذهن آگاهي ورزشي، راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و سياهه اضطراب رقابتي2 مورد استفاده قرار گرفت. تجزيه وتحليل داده ها با استفاده از روش آماري مدلسازي مسيري- ساختاري با استفاده از نرم افزار PLS2 انجام گرفت. يافته هاي تحقيق نشان دادند که بين ذهن آگاهي ورزشي با اضطراب رقابتي ورزشکاران رابطة معکوس معناداري وجود دارد. همچنين ذهن آگاهي ورزشي از طريق راهبردهاي سازگارانه تنظيم هيجان با اضطراب رقابتي ورزشکاران ارتباط معناداري دارد. به طورکلي يافته هاي پژوهش حاضر نشان داد که توجه به مقوله ذهن آگاهي ورزشي حائز اهميت مي باشد. چراکه ذهن آگاهي ورزشي نه تنها به صورت مستقيم بلکه به طور غيرمستقيم از طريق راهبردهاي سازگارانه تنظيم هيجان به عنوان متغير ميانجي موجب کاهش اضطراب رقابتي ورزشکاران خواهد شد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تبيين ذهن آگاهي بر اساس تنظيم هيجان و فعاليت نظام هاي بازداري- فعالسازي رفتاري در دانشجويان بود. طرح پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان درسال تحصيلي 98-97 بود. تعداد 373 دانشجو به روش نمو چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تبيين ذهن آگاهي بر اساس تنظيم هيجان و فعاليت نظام هاي بازداري- فعالسازي رفتاري در دانشجويان بود. طرح پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان درسال تحصيلي 98-97 بود. تعداد 373 دانشجو به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و پرسشنامههاي ذهن آگاهي فرايبورگ، نظام هاي بازداري- فعالسازي رفتاري کارو و وايت و پرسشنامه راهبردهاي تنظيم هيجان گروس و جان روي آنان اجرا شد. براي تحليل دادهها از ضريب همبستگي پيرسون و مدل يابي معادلات ساختاري استفاده شد. نتايج نشان داد که نظام بازداري رفتاري بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و منفي دارد (0/01>p). نظام فعالسازي رفتاري بر ذهنآگاهي اثر مستقيم و مثبت دارد (0/01>p). ارزيابي مجدد هيجان بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و مثبت دارد (0/01>p). سرکوبي هيجان بر ذهن آگاهي اثر مستقيم و منفي دارد (0/01>p). بر اساس يافته ها مي توان نتيجه گرفت که نظام بازداري- فعالسازي رفتاري و ارزيابي مجدد و سرکوبي هيجان متغيرهاي هستند که تعيينکنندة سطوح ذهن آگاهي است. مدل پيشنهادي از برازش مطلوبي با داده ها برخوردار بود.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین با افکار خودکشی بود. شرکت کنندگان شامل 375 نفر (204دختر و 171پسر) ازدانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیرازبودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس کنترل چکیده کامل
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین کنترل روانشناختی والدین با افکار خودکشی بود. شرکت کنندگان شامل 375 نفر (204دختر و 171پسر) ازدانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیرازبودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس کنترل روانشناختی والدین سونز و همکاران (2010)، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بایر و همکاران (2006) و مقیاس افکار خودکشی بک و همکاران (1988) را تکمیل کردند. اعتبار ابزارهای پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی نیز به وسیله روش های تحلیل عامل تاییدی و همسانی درونی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاري نشان دادند مدل پیشنهادي با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و کنترل روانشناختی والدین به صورت منفی ابعاد ذهن آگاهی را پیشبینی می کند. هم چنین یافته ها نشان داد کنترل روانشناختی والدین با واسطه ی ذهن آگاهی بر افکار خودکشی تاثیر غیرمستقیم دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نتیجه گیری می شود که القای شرم و گناه توسط والدین به منظور پیشرفت یا وابستگی فرزندان مانع بهرهگیری آنان از ذهن آگاهی شده و از این طریق افکار خودکشی در فرزندان تقویت می شود.
پرونده مقاله
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان يکي از عوامل مؤثر در رشد و عملکرد، از عوامل متعدد محيطي و ارتباطي تاثير ميپذيرد. از جمله اين عوامل مي توان به مؤلفه هاي روانشناختي مادر و تنظيم هيجانات کودک اشاره نمود. بنابراين هدف اصلي اين پژوهش مدلسازي غذاخوردن کودکان هيجاني براساس مت چکیده کامل
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان يکي از عوامل مؤثر در رشد و عملکرد، از عوامل متعدد محيطي و ارتباطي تاثير ميپذيرد. از جمله اين عوامل مي توان به مؤلفه هاي روانشناختي مادر و تنظيم هيجانات کودک اشاره نمود. بنابراين هدف اصلي اين پژوهش مدلسازي غذاخوردن کودکان هيجاني براساس متغيرهاي سبک دلبستگي، غذاخوردن ذهن آگاهي و باورهاي مادر با نقش واسطه اي تنظيم هيجان کودک بود. در اين پژوهش 250 نفر (150 نفر دختر و 100 نفر پسر) 12 و 13 ساله مدارس شهر اروميه به همراه مادرانشان انتخاب شدند و مادران پرسشنامه هاي غذاخوردن ذهن آگاهي، سبک دلبستگي و باورها را تکميل نمودند. همچنين کودکان نيز پرسشنامه هاي تنظيم هيجان و غذاخوردن هيجاني را تکميل نمودند. نتايج در بخش تحليلي داده ها با نرم افزار SPSS و Lisrel نشان داد سبک دلبستگي، غذاخوردن ذهن آگاهي و باورهاي مادر و تنظيم هيجان کودک پيش بين کننده معناداري براي غذاخوردن هيجاني کودک هستند. شاخص برازندگي تطبيقي (016/0=RMSEA) و متوسط باقيمانده استاندارد شده (95/0=CFI) مطلوب شدند. اين مدل مشخص مي کند سبک دلبستگي، غذاخوردن ذهن آگاهي و باورهاي مادر با نقش واسطه اي تنظيم هيجان کودک پيش بين کننده معناداري براي غذا خوردن هيجاني کودک است. با توجه به نتايج بدست آمده مؤلفههاي مادر و کودک در مشکلات غذاخوردن هيجاني کودک تأثير گذار است و در زمينه علل يابي و درمان غذاخوردن کودکان بايد به اين مؤلفه ها نيز توجه نمود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای فرزند (مشکلات رفتاری و مهارتهای اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با نقش میانجیگر ذهنآگاهی مادر انجام شد. پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دارای کمتوانی ذهنی مدارس ابت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای فرزند (مشکلات رفتاری و مهارتهای اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با نقش میانجیگر ذهنآگاهی مادر انجام شد. پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دارای کمتوانی ذهنی مدارس ابتدایی کمتوانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 99ـ1398، و مادران آنها بودند. 298 دانشآموز با نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر (1967)، مقیاس مهارت¬هاي اجتماعی ماتسون (1983)، پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی (2006) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1980). دادهها با آمار توصیفی، آزمون¬ همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS23 و AMOS23 تحلیل شدند. نتایج حاکی از همبستگی مثبت معناداری بین مهارتهای اجتماعی و ذهن¬آگاهی با بهزیستی روانشناختی بود. همچنین بین مشکلات رفتاری با بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معناداری وجود داشت. بعلاوه نقش میانجی ذهنآگاهی در رابطه ویژگیهای فرزند (مشکلات رفتاری و مهارت¬های اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). از یافتههای پژوهش چنین استنباط می¬شود که با کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت¬های اجتماعی دانشآموزان در مدراس می¬توان زمینه بهبود بهزیستی روانشناختی مادران آنها را ایجاد نمود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماري پژوهش شامل کليه زوجین با تعارضات چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماري پژوهش شامل کليه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 40 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی هشت جلسه آموزش 90 دقیقه ای ذهن آگاهی مبتني بر شناخت درمانی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. براي جمع آوري داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر-ديويدسون، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهاني بهداشت و مقیاس بهزیستی روان شناختی ريف و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درماني افزایش معناداری در تاب آوری (01/0>P)، بهزیستی روان شناختی (01/0>P) و کیفیت زندگی (01/0>P) زوجین با تعارضات زناشویی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). با توجه به يافته هاي اين پژوهش، برنامه آموزشي ذهن آگاهي مبتني بر شناخت درماني مي تواند به عنوان يک روش موثر موجب افزايش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و کیفیت زندگی شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت اضطراب امتحان بر ذهنآگاهی، انعطافپذیری روانشناختی و تابآوری در دانشآموزان دارای اضطراب امتحان بود. پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و جامعهی آماری پژوهش شامل دانشآموزان دختر مقطع متوسطه چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت اضطراب امتحان بر ذهنآگاهی، انعطافپذیری روانشناختی و تابآوری در دانشآموزان دارای اضطراب امتحان بود. پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و جامعهی آماری پژوهش شامل دانشآموزان دختر مقطع متوسطهی اول شهرستان رشت در سال تحصیلی98-99 بود که پس از اجراء آزمون تشخیصی جهت شناسایی دانشآموزان دارای اضطراب امتحان، 34 نفر انتخاب و تصادفاً در دو گروه 17 نفرهی کنترل و آزمایش گماشته شدند. پرسشنامهی اضطراب امتحان، مقیاس ذهنآگاهی، پرسشنامهی انعطافپذیری روانشناختی و مقیاس تابآوری، به عنوان پیشآزمون توسط دو گروه تکمیل شد و بعد از 9 جلسهی آموزش اضطراب امتحان، مجدداً به عنوان پسآزمون در اختیار دو گروه قرار گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد آموزش اضطراب امتحان بر بهبود انعطافپذیری روانشناختی و تابآوری مؤثر است اما تأثیری معناداری بر ذهنآگاهی مشاهده نشد. این نتایج، کاربردهای ضمنی برای معلمان و دستاندرکاران آموزش دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر مدیریت استرس و مهارتهای حل مسئله مادران دار ای کودکان کمتوان ذهنی 7 تا 12 سال در شهرستان نجفآباد بود. طرح پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. دراین پژوهش ازروش نمونه گیری چکیده کامل
هدف پژوهش تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر مدیریت استرس و مهارتهای حل مسئله مادران دار ای کودکان کمتوان ذهنی 7 تا 12 سال در شهرستان نجفآباد بود. طرح پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. دراین پژوهش ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین منظور ازبین جامعه آماری این پژوهش که کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدرسه ی استثنایی شهید ساربان2 شهرستان نجف آباد در سال 1398-1399بودند، براساس معیارهای ورود وخروج ازپژوهش، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از: پرسشنامه ی استاندارد مقياس راهكارهاي مديريت استرس كوبين و همكاران (۱۹۹۰)، پرسشنامه حل مسئله هپنروپترسون (1982). ﺑﻌﺪ از اﻋﻤﺎل ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ بر گروه آزمایش، ﻫﺮ دو ﮔﺮوه ﻣﺠﺪدًا ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ آزﻣﻮنﻫﺎ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار گرفتند؛ نتایج به وسیله نرم افزار spssو روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش مدیریت استرس و افزایش مهارت های حل مسئله مادران در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تاثیر گذار بوده است و تغییرات گروه آزمایش درمقایسه باگروه کنترل ازنظر آماري معنادارهستند .(P<0/05) هم چنین درمان برمولفه های مدیریت استرس ازجمله ایجادخوش بینی، مدیریت زمان ، فعالیت تفریحی و بدن رادرحالت استراحت قراردادن معنادار بوده است. درمهارت های حل مسئله درمولفه های سبک گرایش- اجتناب وکنترل شخصی معنادار بوده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان دختر مبتلا به بیماری قلبی دوره متوسطه دوم مدارس شهر جلفا در سالتحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. 45 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب، و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروههای آزمایشی، درمان مختص گروه خود را بهترتیب در 8 و 6 جلسه دریافت کردند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. ابزارهای اندازهگیری، پرسشنامههای کیفیت زندگی و تابآوری کانر و دیویدسون بودند. دادهها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت در مقایسه با گروه کنترل، کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی را در پسآزمون افزایش داد. در مرحله پی گیری، اثر این دو درمان بر کیفیت زندگی و تابآوری ماندگار بود. تأثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری بیماران قلبی در مراحل پسآزمون و پی گیری یكسان بود. بهنظر میرسد شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت میتوانند سبب افزایش پذیرش بیماری در بیماران قلبی شوند، از اینرو احتمالاً میتوانند راهبرد درمانی مفیدی برای ارتقای وضعیت روانی بیماران قلبی تلقی شوند.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر اصفهان در سال 1400 بود که در 5 سال اول زندگی زناشویی شان قر چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر اصفهان در سال 1400 بود که در 5 سال اول زندگی زناشویی شان قرار داشتند که از بین آنها 258 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های کیفیت رابطه زناشویی؛ قدردانی مک کالو و همکاران (2002)؛ ذهن آگاهی براون و رایان (2003) و باورهای لذت بری برایانت (2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مدل-یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج رابطه مثبت و معنادار بین ذهن آگاهی، قدردانی و باورهای لذت بری با کیفیت رابطه زناشویی را نشان دادند (001/0p<). همچنین اثر غیرمستقیم باورهای ذهن آگاهی از طریق باورهای لذت بری و قدردانی بر کیفیت رابطه زناشویی و همچنین اثر غیر مستقیم ذهن آگاهی بر قدردانی از طریق باورهای لذت بری مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<). بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و روانشناسان در حوزه خانواده از نتایج این پژوهش برای ارتقا کیفیت زندگی زناشویی و فردی خانواده ها استفاده کنند و با بکارگیری تدابیری جهت ارتقا و استفاده از مهارت های ذهن آگاهی، تجارب باورهای لذت بری و قدردانی جهت افزایش کیفیت رابطه زناشویی در کارهای آموزشی و بالینی خویش به کار گیرند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون ـ پـسآزمـون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، مـادران دارای کـودک با اختل چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون ـ پـسآزمـون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، مـادران دارای کـودک با اختلال یادگیری شهر تهران در شش ماهه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این مادران بود، که به روش نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گـروه آزمـایش و گـواه قـرار گرفتنـد (هر گروه 15نفر). از مقیاس شفقت خود (نف،2003) و سرزندگی ریان و فردریک (1997) استفاده شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزش ذهنآگاهی را دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیلکواریانس نشان داد که شفقت به خود و سرزندگی در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه گواه متفاوت بود. لذا میتوان گفت آموزش ذهنآگاهی میتواند جهت افزایش شفقت به خود و سرزندگی مادران با کودک دارای اختلال یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله