هدف از انجام این پژوهش، تعیین روابط ساختاری کودک آزاری و بد تنظیمی هیجانی با نشانه های شخصیت مرزی بود. بدین منظور 377 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه کودک آزاری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه شخصیت م چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش، تعیین روابط ساختاری کودک آزاری و بد تنظیمی هیجانی با نشانه های شخصیت مرزی بود. بدین منظور 377 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه کودک آزاری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه شخصیت مرزی را تکمیل نمودند. داده ها با نرمافزار SMART-PLS و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان میدهد که بین کودک آزاری عاطفی با نشانه های شخصیت مرزی، کودک آزاری جنسی با نشانه های این اختلال شخصیت و طرد با نشانه های این اختلال ارتباط غیرمستقیم و معنی دار از طریق بد تنظیمی هیجانی وجود دارد. همچنین طرد به صورت مستقیم با نشانه های این اختلال مرتبط است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة صفات تاریک شخصیت با استعداد خیانت زناشویی و نقش بی اشتیاقی اخلاقی به عنوان یک متغیر واسطه انجام شد. بدین منظور، 204 نفر از منطقه 8 تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006) چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة صفات تاریک شخصیت با استعداد خیانت زناشویی و نقش بی اشتیاقی اخلاقی به عنوان یک متغیر واسطه انجام شد. بدین منظور، 204 نفر از منطقه 8 تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010) و پرسشنامه بی اشتیاقی اخلاقی بندورا (1995) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد هر یک از صفات تاریک شخصیت همبستگی معنادار با متغیرهای بی اشتیاقی اخلاقی و استعداد خیانت زناشویی دارند و همچنین بی اشتیاقی اخلاقی همبستگی معنادار با استعداد خیانت زناشویی دارد. از سوی دیگر، صفات خودشیفتگی و ماکیاول گرایی علاوه بر اثر مستقیم، به واسطه بی اشتیاقی اخلاقی بر استعداد خیانت زناشویی تاثیر غیرمستقیم دارد. در نهایت، با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین صفات خودشیفتگی و ماکیاول گرایی با استعداد خیانت زناشویی نقش واسطه را ایفا می کند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی صوصیات روان سنجی مقیاس جدید صفات چهارگانه تاریک شخصیت بود. روش روش پژوهش، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. از بین این افراد، نمونه ای به حجم 600 نفر (300 نفر دا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی صوصیات روان سنجی مقیاس جدید صفات چهارگانه تاریک شخصیت بود. روش روش پژوهش، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. از بین این افراد، نمونه ای به حجم 600 نفر (300 نفر دانشجوی دختر و 300 نفر پسر) به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که داده های 30 نفر به دلیل نقص در تکمیل کردن پرسشنامه، از تحلیل خارج شد (284 دختر و 286 پسر). جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ارزیابی شخصیت سادیستیک (پلاف و همکاران، 2017) و مقیاس صفات تاریک شخصیت (جونز و پالهاوس، 2014)، هوش هیجانی (برادبری-گریوز، 2005) و فرم کوتاه پرسشنامه NEO ( کاستا و مک کری، 1989) استفاده شد و جهت بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب همسانی درونی و جهت بررسی روایی پرسشنامه از روایی واگرا، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول استفاده شد.کلیه تحلیل با استفاده از نرم افزار 25 SPSS و 8/8 LISREL انجام شد. نتایج حاصل از ضریب همسانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسب برخوردار است (ضریب آلفای کرونباخ برای عامل ماکیاولیسم 82/0، خودشیفتگی 86/0، سایکوپاتی 79/0 و سادیسم 77/0به دست آمد). شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز روایی مناسب مقیاس را نشان می-دهد (95/0=CFI، 96/0=RFI، 93/0=NNFI و 060/0=RMSEA). بنابراین می توان گفت که این مقیاس ابزار مناسبی جهت سنجش جنبه های تاریک شخصیت است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطة بین ویژگیهای شخصیتی، رفتار اخلاقی و احساس گناه با رفتار شهروندی اجباری بود. بدین منظور 320 نفر از دبیران دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان به شیوة تصادفی طبقهای و متناسب با سهم جمعیتی هر ناحیه بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش، علیّ- همبس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطة بین ویژگیهای شخصیتی، رفتار اخلاقی و احساس گناه با رفتار شهروندی اجباری بود. بدین منظور 320 نفر از دبیران دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان به شیوة تصادفی طبقهای و متناسب با سهم جمعیتی هر ناحیه بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش، علیّ- همبستگی و ابزار پژوهش شامل مقیاس رفتار شهروندی اجباری ویگودا- گادوت، سیاهه ویژگیهای شخصیتی کاستا و مک کری، مقیاس رفتار اخلاقی لوزیر و مقیاس احساس گناه مارشال، سانفنتر و تانگنی بود. دادهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی (ویژگیهای برونگرایی، دلپذیر بودن و باوجدان بودن) با رفتار شهروندی اجباری رابطه منفی، ویژگی انعطافپذیری رابطه منفی و ویژگی روان گسسته رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج الگوسازی معادله ساختاری نشان داد که از بین ویژگیهای شخصیتی، بعد باوجدان بودن و دلپذیر بودن با رفتار اخلاقی رابطة معنادار و مستقیم دارد. همچنین ویژگیهای باوجدان بودن، انعطافپذیری، برونگرایی و روان گسستگی با احساس گناه رابطه معنادار و مستقیم و متغیر رفتار اخلاقی و احساس گناه رابطه مستقیم و معنادار با رفتار شهروندی اجباری دارند.
پرونده مقاله
رضایت زناشویی یکی از مهمترین مولفه در ایجاد ثبات رابطه زناشویی است و شخصیت و سبک های نگرش و نوع ابراز عشق زوجین بر روابط زناشویی آن ها تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک عشق ورزی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با رضایت زناشویی در افراد متأهل شهر مشهد چکیده کامل
رضایت زناشویی یکی از مهمترین مولفه در ایجاد ثبات رابطه زناشویی است و شخصیت و سبک های نگرش و نوع ابراز عشق زوجین بر روابط زناشویی آن ها تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک عشق ورزی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با رضایت زناشویی در افراد متأهل شهر مشهد بوده است. این پژوهش از نوع همبستگی بوده است. 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، مقیاس نگرش های عشق (LAS) و پرسشنامه شخصیت NEO-FFI را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و سبک عشق ورزی با رضایت زناشویی همبستگی معناداری وجود دارد (01/0 p<) و همچنین نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که سبک های عشق ورزی و ویژگی های شخصیتی می توانند 34 درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین کنند (001/0P<). نتایج نشان داد که در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی، سبک های عشق ورزی نقش واسطه ای ایفا می کند و برازش مدل نهایی مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های تحقیق، ویژگی های شخصیتی و سبک های عشق ورزی می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند.
پرونده مقاله
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر بررسی نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمون چکیده کامل
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر بررسی نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) میباشد که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلالات شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساسDSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ) و مقیاس طرحوارههاي هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیلهی نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرهای کنترل، خودگردانی مختل، مهارگسیختگی، نشخوار فکری، عاطفه منفی، اتفاق نظر، منطقی بودن به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت وابسته هستند و متغیرهای کنترل، طرد و بریدگی، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفه منفی، ارزشهای برتر و دوام به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت اجتنابی هستند و متغیرهای عاطفه منفی، دیدگاه سادهانگارانه به هیجان، روانپریشیگرایی، ارزشهای برتر، مهارگسیختگی و احساسگناه و شرم به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C نقش معناداری را دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین خصوصیات روان سنجی مقیاس جدید صفات چهارگانه تاریک شخصیت بود. روش پژوهش، پیمایشی بوده و جامعة آماری آن را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سالتحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. از بین این افراد، نمونه ای به حجم 600 نفر (300 نفر دانشجو چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین خصوصیات روان سنجی مقیاس جدید صفات چهارگانه تاریک شخصیت بود. روش پژوهش، پیمایشی بوده و جامعة آماری آن را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سالتحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. از بین این افراد، نمونه ای به حجم 600 نفر (300 نفر دانشجوی دختر و 300 نفر پسر) به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که داده های 30 نفر به دلیل نقص در تکمیل کردن پرسشنامه، از تحلیل خارج شد (284 دختر و 286 پسر). جهت جمع آوری داده ها از ابزار های ارزیابی شخصیت سادیستیک (پلاف و همکاران، 2017) و مقیاس صفات تاریک شخصیت (جونز و پالهاوس، 2014)، آزمون هوش هیجانی (برادبری-گریوز، 2005) و فرم کوتاه پرسشنامه نئو (کاستا و مک کری، 1989) استفاده شد و جهت بررسی اعتبار مقیاس از ضریب همسانی درونی و جهت بررسی روایی مقیاس از روایی واگرا، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول استفاده شد. کلیه تحلیل با استفاده از 25 - spss و لیزرل- 8.8 انجام شد. نتایج حاصل از ضریب همسانی درونی نشان داد که این مقیاس از اعتبار مناسب برخوردار است (ضریب آلفای کرونباخ برای عامل ماکیاولیسم 0/82، خودشیفتگی 0/86، سایکوپاتی 79/0 و سادیسم 77/0به دست آمد). شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز روایی مناسب مقیاس را نشان می دهد (0/95=CFI، 0/96=RFI، 0/93=NNFI و 0/060=RMSEA). بنابراین می توان گفت که این مقیاس ابزار مناسبی جهت سنجش جنبه های تاریک شخصیت است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدانگرایی،فرآیندهای خودنظمبخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدانگرایی،فرآیندهای خودنظمبخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس خودشناسی انسجامی، فرم کوتاه مقیاس خودمهارگری و 10 آیتم وجدانگرایی پرسشنامهی شخصیت گلدبرگ پاسخ دادند. با استفاده از روش تحلیل مسیر، نقش واسطهای وجدانگرایی در ارتباط میان بهوشیاری و خودمهارگری با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری تأیید شد. بهوشیاری هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق وجدانگرایی با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری رابطه داشت و رابطه بین خودمهارگری و علائم شخصیت وسواسی جبری به صورت کامل با واسطهگری وجدانگرایی برقرار بود. به نظر میرسد بهوشیاری می تواند عاملی محافظت کننده در برابر تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری باشد و خودمهارگری زیاد در افراد با صفت وجدان گرایی بالا ممکن است زمینه ساز تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری شود.
پرونده مقاله
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین سازمان شخصیت مرزی براساس روابط موضوعی اولیه، و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1 چکیده کامل
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین سازمان شخصیت مرزی براساس روابط موضوعی اولیه، و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1397-98 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های روابط موضوعی، سازمان شخصیت مرزی و مقیاس نگرش نسبت به پدر را تکمیل کردند. مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از داده های بدست آمده از پرسش نامه ها انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقیم 03/0 درصد و به واسطه روابط موضوعی 22/0 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغیر پیش بین و روابط موضوعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان داد که این مدل 22/0 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند.
نتیجه گیری: بنابراین می توان چنین نتیجه گیری نمود که سازمان شخصیت مرزی تنها به صورت غیرمستقیم و از طریق روابط موضوعی اولیه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفی تبیین می گردد
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش کیفیت روابط موضوعی در پیشبینی تیپ شخصیتی D با میانجیگری سبک فردی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناختی سطح شهر مشهد بودند. بدین منظور 215 نفر از افراد مراجعهکننده به چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش کیفیت روابط موضوعی در پیشبینی تیپ شخصیتی D با میانجیگری سبک فردی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناختی سطح شهر مشهد بودند. بدین منظور 215 نفر از افراد مراجعهکننده به شش کلینیک، به شیوه خوشهای دومرحلهای، انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامههای کیفیت روابط موضوعی بل، تیپ شخصیتی D دنولت و سبک فردی رابینز (PSI-II) استفاده گردید. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از نرمافزار لیزرل و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها حاکی از آن است که کیفیت روابط موضوعی در افراد، میتواند تیپ شخصیتی D را در آنها پیشبینی کرده و سبک فردی نیز نقش میانجی را در رابطه کیفیت روابط موضوعی و سبک فردی ایفا میکند. البته سبک فردی بر شکلگیری تیپ D تأثیر کامل و قطعی ندارد. نتایج این پژوهش، بیانگر نقش و اهمیت بسیار روابط اولیه با افراد مهم زندگی در سالهای نخست حیات و تأثیر آن بر شکلگیری انواع سبک شخصیتی و فردی در افراد است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر بار شناختی بر اعتماد به دیگران با نقش تعدیلگر تعالی شخصیت است. شرکت کنندگان در تحقیق حاضر که به صورت تجربی اجرا گردید، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بودند. از بین 125 دانشجویی که جهت شرکت در تحقیقات روانشناختی اعلام آمادگی کرده بودند، تعداد 85 چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر بار شناختی بر اعتماد به دیگران با نقش تعدیلگر تعالی شخصیت است. شرکت کنندگان در تحقیق حاضر که به صورت تجربی اجرا گردید، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بودند. از بین 125 دانشجویی که جهت شرکت در تحقیقات روانشناختی اعلام آمادگی کرده بودند، تعداد 85 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از تکمیل پرسشنامه تعالی شخصیت پاکیزه، در شرایط متفاوت بار شناختی (بدون بار شناختی تا حفظ کردن چهار عدد سه رقمی)، سناریو اعتماد به دیگران را اجرا نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده¬های این پژوهش از شاخصهای آمار توصیفی (انحراف معیار و میانگین) و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی با روش بارون و کینی استفاده شد. یافتهها نشان داد که بار شناختی باعث کاهش اعتماد (482/0 = R) میشود و تعالی شخصیت نقش تعدیلگری در رابطه این متغیرها دارد. با توجه به تحت تاثیر قرار گرفتن اعتماد توسط بار شناختی و کاهش اعتماد و افزایش حجم اطلاعات در عصر حاضر و با توجه به ارتباط اعتماد با سلامت روانی و عدم وجود پژوهش های علمی در این زمینه در ایران شایسته است که تحقیقات بیشتری در رابطه اعتماد و بار شناختی صورت گیرد.
پرونده مقاله
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری چکیده کامل
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) بود که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تشخیصی شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ) (یانگ، 1998) و مقیاس طرحوارههاي هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیله نرمافزار SPSS-25 تحلیل گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، اتفاق نظر، روانپریشی و خصومت مرضی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند و متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، کنترل، عاطفه منفی، سرزنش، دوام، دیدگاه سادهانگارانه به هیجان، نشخوار فکری و کرختی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت مرزی هستند و متغیرهای خصومت مرضی، احساس گناه، محدودیت مختل، سرزنش، ارزشهای برتر، روانپریشی و اتفاق نظر به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت خودشیفته هستند و متغیرهای اتفاقنظر، مهارگسیختگی، خصومت مرضی، گسستگی، عاطفه منفی، گوشبهزنگی و دیگرجهتمندی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت نمایشی هستند. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B نقش معناداری را دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیشبینی اختلالهای شخصیت بر اساس ترومای پیچیده و روابط موضوعی با نقش میانجیگری توانمندی ایگو انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دبیری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400 -1399 شامل شد. چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیشبینی اختلالهای شخصیت بر اساس ترومای پیچیده و روابط موضوعی با نقش میانجیگری توانمندی ایگو انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دبیری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400 -1399 شامل شد. شرکتکنندگان 161 نفر دختر و پسر بودند که به روش نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از مصاحبه بالینی ساختاریافته برای محور 2 (اختلالات شخصیت) (SCID-II)، پرسشنامه روابط ابژه بل (BORI)، پرسشنامه ترومای دوره کودکی (CTQ) و مقیاس توانمندی ایگو (EES) استفاده شد. دادههای از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافتهها نشان داد؛ ترومای پیچیده و روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی ایگو، اختلالهای شخصیت در دانشجو معلمان را پیشبینی میکنند. بین اختلالهای شخصیت و ترومای پیچیده، بین اختلالهای شخصیت و روابط ابژه و بین اختلالهای شخصیت و توانمندی ایگو در دانشجو معلمان رابطه وجود دارد. همچنین روابط ابژه با نقش میانجی توانمندی ایگو، اختلالهای شخصیت در دانشجو معلمان را پیشبینی میکنند. بهطور کلی زمانی که ترومای پیچیده و روابط موضوعی ضعیف با والدین از دوران کودکی در دانشجو معلمان شکل گرفته شده باشد، ایگو هم ضعیف رشد میکند و در نتیجه فرد در معرض اختلالهای شخصیت قرار خواهد گرفت.
پرونده مقاله
شیوع جهانی و بیسابقهی بیماری COVID-19 همراه با افزایش پریشانی روانشناختی در افراد، تهدیدی جدی بر سلامت عمومی محسوب میشود. بررسی مدل ساختاری عوامل روانشناختی مرتبط با COVID-19، همچنین نپرداختن پژوهشهای پیشین به این موضوع به شیوه حاضر در این مطالعه اهمیت بسزای چکیده کامل
شیوع جهانی و بیسابقهی بیماری COVID-19 همراه با افزایش پریشانی روانشناختی در افراد، تهدیدی جدی بر سلامت عمومی محسوب میشود. بررسی مدل ساختاری عوامل روانشناختی مرتبط با COVID-19، همچنین نپرداختن پژوهشهای پیشین به این موضوع به شیوه حاضر در این مطالعه اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی مدلیابی معادلات ساختاری و نقش تعدیلکنندگی جنسیت در رابطهی پنج عامل بزرگ شخصیت و پریشانی روانشناختی در بهبودیافتگان بستری بیماری COVID-19 (تعداد=705 نفر؛ دامنه سنی 25-80سال، زنان=20%/63 ، میانگین سنی=32/41، انحراف استاندارد=05/11) به شیوه نمونه گیری داوطلبانی و اینترنتی صورت گرفت. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه پنج عامل شخصیت_فرم کوتاه (BFI-S) و مقیاس پریشانی روانشناختی (K10) بود. از نرمافزار R بهمنظور تحلیل دادهها استفاده شد. گشودگی در زنان باعث بالا رفتن پریشانی ولی در مردان باعث کاهش پریشانی شده است و اثر گشودگی روی پریشانی در دو گروه مردان و زنان ازنظر آماری اختلاف معنیداری داشته (002/0=P)، همچنین برونگرایی در مردان با کاهش پریشانی همراه بوده است (000/0= P)، بنابراین، جنسیت تعدیلگر این روابط میباشد. این نتایج با تبیین فرایند ابتلا به پریشانی روانشناختی با درنظرگرفتن عوامل شخصیتی و نقش کلیدی جنسیت بهعنوان تعدیلگر و لزوم توجه به رویکردهای مداخلهای باهدف کاهش اثرات پریشانی روانشناختی به ادبیات پژوهشی میافزاید.
پرونده مقاله
هدف پژوهش تعیین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با تعللورزی تحصیلی با نقش میانجی ویژگیهای شخصیتی و کمالگرایی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال 1400 به تعداد 8 چکیده کامل
هدف پژوهش تعیین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با تعللورزی تحصیلی با نقش میانجی ویژگیهای شخصیتی و کمالگرایی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال 1400 به تعداد 8640 نفر تشکیل داد. 301 نفر از دانشجویان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای طرحوارههای ناسازگار (ISQ)، مقیاس اهمالكاری فعال (APS)، مقیاس اهمالکاری غیرفعال (PPS)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (HPQ) و پرسشنامه ساختارهای کمالگرايی چندبعدی (MPCQ) را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد رابطه مستقیم متغیر طرحواره ناسازگارانه با کمالگرایی و طرحواره ناسازگار با ویژگیهای شخصیت معنادار است. همچنین رابطه مستقیم ویژگیهای شخصیت با تعللورزی تحصیلی معنادار بود اما رابطه مستقیم کمالگرایی با تعللورزی تحصیلی معنادار نبود. همچنین روابط غیرمستقیم طرحواره ناسازگار با تعللورزی تحصیلی از طریق ویژگیهای شخصیت معنادار بود اما روابط غیرمستقیم طرحواره ناسازگار با تعللورزی تحصیلی از طریق کمالگرایی معنادار نبود. بر اساس یافتههای تحقیق نتیجه میگیریم که طرحوارههای ناسازگار از طریق ویژگیهای شخصیتی به خوبی با تعللورزی تحصیلی ارتباط پیدا میکنند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجیگری استرس ادراکشده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آنها ۳۱۸ نفر با روش نمونه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجیگری استرس ادراکشده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آنها ۳۱۸ نفر با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1989)، استرس ادراکشده (کوهن و همکاران، 1983) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) بود. داده ها با نرمافزارهای AMOS و SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج فرضیههای مستقیم نشان داد مقبولیت، وظیفهشناسی و خودکارآمدی با اثر منفی و معکوس و استرس ادراک شده با اثر مثبت و مستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا تاثیر دارند و نتایج حاصل از بررسی فرضیههای غیرمستقیم نشان داد که وظیفهشناسی اثر غیرمستقیم و معکوس بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی داشته است و روانرنجوری، برونگرایی و وظیفهشناسی اثر غیرمستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراکشده داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت خودکارآمدی به عنوان یک منبع مقابله ای و آموزش مدیریت استرس به نوجوانان و تاثیر آنها بر صفات روانرنجورخویی، برونگرایی و وظیفهشناسی، سطح اضطراب کرونا را در نوجوانان کاهش داد و در مداخلههای درمانی از نتایج بهدستآمده استفاده کرد.
پرونده مقاله
کلمه شخصیت به یگانگی، فردیت و سوژگی موضوع مورد مطالعه اشاره دارد. سنجش چنین مفهوم دینامیک و پیچیده ای یک چالش اساسی در حوزه ی روش شناسی سنجش و اندازه گیری سازه های روانشناختی محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه ی یک روش نوین در دو بخش مختلف تحلیل سوالات پرسشنامه های شخص چکیده کامل
کلمه شخصیت به یگانگی، فردیت و سوژگی موضوع مورد مطالعه اشاره دارد. سنجش چنین مفهوم دینامیک و پیچیده ای یک چالش اساسی در حوزه ی روش شناسی سنجش و اندازه گیری سازه های روانشناختی محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه ی یک روش نوین در دو بخش مختلف تحلیل سوالات پرسشنامه های شخصیتی است: الف) بعدیابی سوالات پرسشنامه های شخصیتی که از اجرای پرسشنامه ها روی نمونه های مستقل بدست آمده است از طریق تحلیل تناظر و ب) اولویت بندی سوالات با استفاده از روش تحلیل داده های شبکه ای بر اساس اهمیتی که سوالات در هر بعد دارند. برای دستیابی به این اهداف 32 پرسشنامه ی شخصیتی -که اکثر حوزه های کاربست پرسشنامه های شخصیتی را پوشش می دهند- روی 82988 نفر داوطلب تحت وب اجرا شد. نتایج تحلیل تناظر نشان می دهد که شخصیت دارای دو بعد غالب است که حدود 75 درصد واریانس شخصیت را تبیین می کند. نتایج تحلیل داده های شبکه ای نشان می دهد که سوالات مهم در شاخص های مختلف الزاما با یکدیگر یکسان نیستند و انتخاب سوال بر اساس یک شاخص خاص باید بر اساس معنایی که آن شاخص دارد باشد با این وجود با توجه به ساختار همبستگی اولویت سوالات در شاخص های شبکه، یک شاخص کلی تعریف شد که بر اساس آن سوالات در دو بعد شخصیت اولویت بندی شد. نتیجه ی تحقیق حاضر به ارائه یک الگوریتم انتخاب سوالات شخصیتی در ابعاد شخصیت منجر شد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین ویژگیهای شخصیتی بر رضایت شغلی با نقش میانجی ادراک از عدالت رویهای و استرس شغلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. نمونهها به شکل در دسترس و 201 نفر بودند. پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 5 عامل بزر چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین ویژگیهای شخصیتی بر رضایت شغلی با نقش میانجی ادراک از عدالت رویهای و استرس شغلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. نمونهها به شکل در دسترس و 201 نفر بودند. پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ،رضایت شغلی مینه سوتا ، استرس شغلی پرستاران و عدالت سازمانی بود. روش آماری تحلیل مسیر و معادلات ساختاری بود .مشخص شد که بین متغیرهای 5 توافق پذیری و گشودگی در تجربه با رضایت شغلی اثر مستقیم و معناداری وجود دارد . روابط بین روان نژندی – استرس شغلی – رضایت شغلی و نیز بین توافق پذیری -ادراک از عدالت رویه ای – رضایت شغلی رابطه معنا دار بود. استرس شغلی با رضایت شغلی و نیز روان نژندی با استرس شغلی رابطه معنا دار معکوس داشتند عدالت رویه ای بر رضایت شغلی تاثیر گذار و رابطه مستقیم داشت .از میان 5 صفت بزرگ شخصیتی ، میان روان نژندی ، توافق پذیری و گشودگی در تجربه با رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود داشت.علی رغم مسیر مفروض برای رابطه بین صفات شخصیتی بر رضایت شغلی از طریق تاثیر همزمان دو متغیر میانجی ادراک از عدالت رویه ای و استرس شغلی ، مسیر مورد نظر در الگو براورده نشد و در مدل نیز تاثیری نشان نداد.
پرونده مقاله