هدف از انجام این پژوهش، تعیین روابط ساختاری کودک آزاری و بد تنظیمی هیجانی با نشانه های شخصیت مرزی بود. بدین منظور 377 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه کودک آزاری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه شخصیت م چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش، تعیین روابط ساختاری کودک آزاری و بد تنظیمی هیجانی با نشانه های شخصیت مرزی بود. بدین منظور 377 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به شیوة نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه کودک آزاری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه شخصیت مرزی را تکمیل نمودند. داده ها با نرمافزار SMART-PLS و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان میدهد که بین کودک آزاری عاطفی با نشانه های شخصیت مرزی، کودک آزاری جنسی با نشانه های این اختلال شخصیت و طرد با نشانه های این اختلال ارتباط غیرمستقیم و معنی دار از طریق بد تنظیمی هیجانی وجود دارد. همچنین طرد به صورت مستقیم با نشانه های این اختلال مرتبط است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة صفات تاریک شخصیت با استعداد خیانت زناشویی و نقش بی اشتیاقی اخلاقی به عنوان یک متغیر واسطه انجام شد. بدین منظور، 204 نفر از منطقه 8 تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006) چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة صفات تاریک شخصیت با استعداد خیانت زناشویی و نقش بی اشتیاقی اخلاقی به عنوان یک متغیر واسطه انجام شد. بدین منظور، 204 نفر از منطقه 8 تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010) و پرسشنامه بی اشتیاقی اخلاقی بندورا (1995) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد هر یک از صفات تاریک شخصیت همبستگی معنادار با متغیرهای بی اشتیاقی اخلاقی و استعداد خیانت زناشویی دارند و همچنین بی اشتیاقی اخلاقی همبستگی معنادار با استعداد خیانت زناشویی دارد. از سوی دیگر، صفات خودشیفتگی و ماکیاول گرایی علاوه بر اثر مستقیم، به واسطه بی اشتیاقی اخلاقی بر استعداد خیانت زناشویی تاثیر غیرمستقیم دارد. در نهایت، با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین صفات خودشیفتگی و ماکیاول گرایی با استعداد خیانت زناشویی نقش واسطه را ایفا می کند.
پرونده مقاله
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر بررسی نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمون چکیده کامل
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر بررسی نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) میباشد که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلالات شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساسDSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ) و مقیاس طرحوارههاي هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیلهی نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرهای کنترل، خودگردانی مختل، مهارگسیختگی، نشخوار فکری، عاطفه منفی، اتفاق نظر، منطقی بودن به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت وابسته هستند و متغیرهای کنترل، طرد و بریدگی، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفه منفی، ارزشهای برتر و دوام به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت اجتنابی هستند و متغیرهای عاطفه منفی، دیدگاه سادهانگارانه به هیجان، روانپریشیگرایی، ارزشهای برتر، مهارگسیختگی و احساسگناه و شرم به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C نقش معناداری را دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدانگرایی،فرآیندهای خودنظمبخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدانگرایی،فرآیندهای خودنظمبخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان تهران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاسهای رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس خودشناسی انسجامی، فرم کوتاه مقیاس خودمهارگری و 10 آیتم وجدانگرایی پرسشنامهی شخصیت گلدبرگ پاسخ دادند. با استفاده از روش تحلیل مسیر، نقش واسطهای وجدانگرایی در ارتباط میان بهوشیاری و خودمهارگری با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری تأیید شد. بهوشیاری هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق وجدانگرایی با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری رابطه داشت و رابطه بین خودمهارگری و علائم شخصیت وسواسی جبری به صورت کامل با واسطهگری وجدانگرایی برقرار بود. به نظر میرسد بهوشیاری می تواند عاملی محافظت کننده در برابر تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری باشد و خودمهارگری زیاد در افراد با صفت وجدان گرایی بالا ممکن است زمینه ساز تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي سبک عشق ورزي در رابطه بين ويژگي هاي شخصيتي با رضايت زناشويي در افراد متأهل شهر مشهد بود. اين پژوهش از نوع همبستگي و 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه
رضايت زناشويي انريچ، مقياس نگرش هاي عشق و سياهة چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي سبک عشق ورزي در رابطه بين ويژگي هاي شخصيتي با رضايت زناشويي در افراد متأهل شهر مشهد بود. اين پژوهش از نوع همبستگي و 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه
رضايت زناشويي انريچ، مقياس نگرش هاي عشق و سياهة شخصيت NEO-FFI را تکميل نمودند. داده ها با استفاده از همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون سلسله مراتبي و تحليل مسير و از طريق نرم افزارهاي SPSS و AMOS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد که بين ويژگي هاي شخصيتي و نيز سبک عشق ورزي شاعرانه، بازيگرانه، دوستانه، منطقي و الهي با رضايت زناشويي همبستگي معناداري وجود دارد (0/01> p ). نتايج رگرسيون نيز حاکي از آن بود که سبک شاعرانه، روان آزرده خويي، سبک منطقي، سبک بازيگرانه، توافق پذيري و برون گرايي 34 درصد واريانس رضايت زناشويي را تبيين مي کنند. همچنين، سبک هاي عشق ورزي شاعرانه، منطقي و بازيگرانه در مسير روان آزردگي گرايي و برون گرايي به رضايت زناشويي، نقش واسطه اي نشان داد (0/05>p). براساس يافته هاي تحقيق، رضايت اززندگي زناشويي تحت تأثير سبک هاي عشق ورزي و ويژگي هاي شخصيتي قرار دارد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعيين نقش بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي در پيش بيني پرخاشگري بزرگسالي با واسطه گري صفات مرضي شخصيت بود. اين پژوهش در چارچوب طرح همبستگي (توصيفي) است و جامعه آماري آن شامل تمام افراد بين 18 تا 50 سال بود. نمونة پژوهش حاضر 266 نفر بودند که به صورت در دس چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعيين نقش بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي در پيش بيني پرخاشگري بزرگسالي با واسطه گري صفات مرضي شخصيت بود. اين پژوهش در چارچوب طرح همبستگي (توصيفي) است و جامعه آماري آن شامل تمام افراد بين 18 تا 50 سال بود. نمونة پژوهش حاضر 266 نفر بودند که به صورت در دسترس انتخاب گرديد. آزمودني ها، پرسشنامه هاي پرخاشگري باس- پري، پرسشنامه شخصيت براساس DSM-5 (PID-5) و تجارب دورة زندگي را به صورت داوطلبانه تکميل کردند. نتايج نشان دهندة اثر مستقيم ترکيب متغيرهاي بدرفتاريهاي عاطفي بر ترکيب متغيرهاي صفات مرضي 0/22، اثر مستقيم ترکيب متغيرهاي بدرفتاريهاي عاطفي بر پرخاشگري 0/24 و اثر مستقيم ترکيب متغيرهاي صفات مرضي بر پرخاشگري 0/64 بود. براساس آزمون تي مسيرهاي غيرمستقيم مدل معنادار ميباشد و اين حاکي از معني داري نقش واسطه اي صفات مرضي در ارتباط بين بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي و پرخاشگري بزرگسالي است. از يافته هاي اين پژوهش مي توان نتيجه گرفت که مدل علي نقش ميانجي صفات مرضي شخصيت در رابطه ميان بدرفتاري هاي عاطفي دوران کودکي با پرخاشگري دوران بزرگسالي تأييد مي شود.
پرونده مقاله
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین سازمان شخصیت مرزی براساس روابط موضوعی اولیه، و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1 چکیده کامل
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین سازمان شخصیت مرزی براساس روابط موضوعی اولیه، و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1397-98 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های روابط موضوعی، سازمان شخصیت مرزی و مقیاس نگرش نسبت به پدر را تکمیل کردند. مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از داده های بدست آمده از پرسش نامه ها انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقیم 03/0 درصد و به واسطه روابط موضوعی 22/0 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغیر پیش بین و روابط موضوعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان داد که این مدل 22/0 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند.
نتیجه گیری: بنابراین می توان چنین نتیجه گیری نمود که سازمان شخصیت مرزی تنها به صورت غیرمستقیم و از طریق روابط موضوعی اولیه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفی تبیین می گردد
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش کیفیت روابط موضوعی در پیشبینی تیپ شخصیتی D با میانجیگری سبک فردی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناختی سطح شهر مشهد بودند. بدین منظور 215 نفر از افراد مراجعهکننده به چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش کیفیت روابط موضوعی در پیشبینی تیپ شخصیتی D با میانجیگری سبک فردی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناختی سطح شهر مشهد بودند. بدین منظور 215 نفر از افراد مراجعهکننده به شش کلینیک، به شیوه خوشهای دومرحلهای، انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامههای کیفیت روابط موضوعی بل، تیپ شخصیتی D دنولت و سبک فردی رابینز (PSI-II) استفاده گردید. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از نرمافزار لیزرل و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها حاکی از آن است که کیفیت روابط موضوعی در افراد، میتواند تیپ شخصیتی D را در آنها پیشبینی کرده و سبک فردی نیز نقش میانجی را در رابطه کیفیت روابط موضوعی و سبک فردی ایفا میکند. البته سبک فردی بر شکلگیری تیپ D تأثیر کامل و قطعی ندارد. نتایج این پژوهش، بیانگر نقش و اهمیت بسیار روابط اولیه با افراد مهم زندگی در سالهای نخست حیات و تأثیر آن بر شکلگیری انواع سبک شخصیتی و فردی در افراد است.
پرونده مقاله
هدف مطالعه حاضر تعيين نقش صفات مرضي شخصيت، روان بنه هاي ناسازگار اوليه و هيجاني در پيشبيني اختلالات شخصيت خوشه C ميباشد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي ميباشد. نمونه آماري 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) ميباشد که به صورت در دسترس از بين افراد دامنه سني 18 چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر تعيين نقش صفات مرضي شخصيت، روان بنه هاي ناسازگار اوليه و هيجاني در پيشبيني اختلالات شخصيت خوشه C ميباشد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي ميباشد. نمونه آماري 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) ميباشد که به صورت در دسترس از بين افراد دامنه سني 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گرديد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال هاي شخصيت، سياهة شخصيت براساسDSM-5، پرسشنامه روان بنه هاي ناسازگار اوليه و مقياس روان بنه هاي هيجاني ليهي بود. براي تحليل داده ها از آمار توصيفي، همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. يافته هاي اين پژوهش نشان داد که متغيرهاي کنترل، خودگرداني مختل، مهارگسيختگي، بازخورد فکري، عاطفة منفي، اتفاق نظر، منطقي بودن به شکل معناداري داراي توان پيش بيني اختلال شخصيت وابسته هستند و متغيرهاي کنترل، طرد و بريدگي، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفة منفي، ارزش هاي برتر و دوام به شکل معناداري داراي توان پيش بيني اختلال شخصيت اجتنابي هستند و متغيرهاي عاطفه منفي، ديدگاه ساده انگارانه به هيجان، روان پريشي گرايي، ارزش هاي برتر، مهارگسيختگي و احساس گناه و شرم به شکل معناداري داراي توان پيش بيني اختلال شخصيت وسواسي جبري هستند. از يافته هاي اين پژوهش مي توان نتيجه گرفت که صفات مرضي شخصيت، روان بنه هاي ناسازگار اوليه و هيجاني در پيشبيني اختلالات شخصيت خوشه C نقش معناداري را دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر بار شناختی بر اعتماد به دیگران با نقش تعدیلگر تعالی شخصیت است. شرکت کنندگان در تحقیق حاضر که به صورت تجربی اجرا گردید، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بودند. از بین 125 دانشجویی که جهت شرکت در تحقیقات روانشناختی اعلام آمادگی کرده بودند، تعداد 85 چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر بار شناختی بر اعتماد به دیگران با نقش تعدیلگر تعالی شخصیت است. شرکت کنندگان در تحقیق حاضر که به صورت تجربی اجرا گردید، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بودند. از بین 125 دانشجویی که جهت شرکت در تحقیقات روانشناختی اعلام آمادگی کرده بودند، تعداد 85 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از تکمیل پرسشنامه تعالی شخصیت پاکیزه، در شرایط متفاوت بار شناختی (بدون بار شناختی تا حفظ کردن چهار عدد سه رقمی)، سناریو اعتماد به دیگران را اجرا نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده¬های این پژوهش از شاخصهای آمار توصیفی (انحراف معیار و میانگین) و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی با روش بارون و کینی استفاده شد. یافتهها نشان داد که بار شناختی باعث کاهش اعتماد (482/0 = R) میشود و تعالی شخصیت نقش تعدیلگری در رابطه این متغیرها دارد. با توجه به تحت تاثیر قرار گرفتن اعتماد توسط بار شناختی و کاهش اعتماد و افزایش حجم اطلاعات در عصر حاضر و با توجه به ارتباط اعتماد با سلامت روانی و عدم وجود پژوهش های علمی در این زمینه در ایران شایسته است که تحقیقات بیشتری در رابطه اعتماد و بار شناختی صورت گیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تبيين سازمان شخصيت مرزي براساس روابط موضوعي اوليه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. اين پژوهش از نوع توصيفي بود که به روش همبستگي انجام شد. جامعه آماري شامل کليه دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه هاي تهران در سال تحصيلي 98-1397 بود، که 4 چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تبيين سازمان شخصيت مرزي براساس روابط موضوعي اوليه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. اين پژوهش از نوع توصيفي بود که به روش همبستگي انجام شد. جامعه آماري شامل کليه دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه هاي تهران در سال تحصيلي 98-1397 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان سياهه هاي روابط موضوعي، سازمان شخصيت مرزي و مقياس نگرش نسبت به پدر را تکميل کردند. مدل يابي معادلات ساختاري با استفاده از داده هاي بدست آمده از پرسشنامه ها انجام شد. نتايج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقيم 0/03 درصد و به واسطه روابط موضوعي 0/22 درصد از ساختار شخصيت مرزي را تبيين مي کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاري که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغير پيش بين و روابط موضوعي به عنوان متغير ميانجي وارد مدل شدند، نشان داد که اين مدل 22 درصد از ساختار شخصيت مرزي را تبيين مي کند. بنابراين مي توان چنين نتيجه گيري نمود که سازمان شخصيت مرزي تنها به صورت غيرمستقيم و از طريق روابط موضوعي اوليه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفي تبيين مي گردد. لذا عملکرد منفي پدر به عنوان مرجع قدرت در روابط سه گانه مادر- کودک- پدر در دوره پيش اديپ مي تواند باعث شکل گيري ساختار مرزي در بزرگسالي شود.
پرونده مقاله
تحلیل رفتگی با مجموعهای از مسائل پزشکی، روانشناختی، هیجانی و مرتبط با عملکرد در ورزشکاران نخبه همراه است که می تواند متأثر از عوامل فردی و مربیگری باشد؛ بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی رابطه کمالگرایی و تحلیل رفتگی با واسطهگری سبك مربیگری در شرايط همهگیری کووید-1 چکیده کامل
تحلیل رفتگی با مجموعهای از مسائل پزشکی، روانشناختی، هیجانی و مرتبط با عملکرد در ورزشکاران نخبه همراه است که می تواند متأثر از عوامل فردی و مربیگری باشد؛ بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی رابطه کمالگرایی و تحلیل رفتگی با واسطهگری سبك مربیگری در شرايط همهگیری کووید-19 بود. در این پژوهش مقطعی، 258 ورزشکار نخبه (میانگین سنی= 05/22؛ انحراف استاندارد=08/3؛ 148 مرد) مقیاسهای کمالگرایی چندبعدی، تحلیلرفتگی ورزشی و سبک مربیگری را تکمیل کردند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها علاوه بر شاخصهای آمار توصیفی از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم کمالگرایی به تحلیلرفتگی، کمالگرایی به سبک مربیگری كنترلي، سبک مربیگری کنترلی به تحلیل رفتگی و مسیر غیرمستقیم کمالگرایی و ابعاد آن به تحلیل رفتگی با واسطهگری سبک مربیگری کنترلی معنادار بودند. نتایج حاکی از آن است هرچه ورزشکاران توانایی کمتری در سازماندهی معیارها و انتظارات عملکردی از خود و دیگران داشته باشند و خود را بیشتر مقید به تحقق خواسته های بیرونی بدانند با خطر تحلیل رفتگی بالاتری مواجه هستند، درعینحال، میتوان امیدوار بود با ارائه آموزشهای مبتنی بر کاهش سبك کنترلی مربیان، تمایلات کمالگرایانه در ورزشکاران تعدیلشده و به کاهش تحلیلرفتگی آنها در دوران همهگیری کووید-19 منجر میشود.
پرونده مقاله
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری چکیده کامل
به دليل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقهبندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) بود که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تشخیصی شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ) (یانگ، 1998) و مقیاس طرحوارههاي هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام استفاده شد. دادههای بهدست آمده به وسیله نرمافزار SPSS-25 تحلیل گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، اتفاق نظر، روانپریشی و خصومت مرضی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند و متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، کنترل، عاطفه منفی، سرزنش، دوام، دیدگاه سادهانگارانه به هیجان، نشخوار فکری و کرختی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت مرزی هستند و متغیرهای خصومت مرضی، احساس گناه، محدودیت مختل، سرزنش، ارزشهای برتر، روانپریشی و اتفاق نظر به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت خودشیفته هستند و متغیرهای اتفاقنظر، مهارگسیختگی، خصومت مرضی، گسستگی، عاطفه منفی، گوشبهزنگی و دیگرجهتمندی به شکل معناداری دارای توان پیشبینی اختلال شخصیت نمایشی هستند. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحوارههای ناسازگار اولیه و طرحوارههای هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه B نقش معناداری را دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش تعیین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با تعللورزی تحصیلی با نقش میانجی ویژگیهای شخصیتی و کمالگرایی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال 1400 به تعداد 8 چکیده کامل
هدف پژوهش تعیین رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با تعللورزی تحصیلی با نقش میانجی ویژگیهای شخصیتی و کمالگرایی بود. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در سال 1400 به تعداد 8640 نفر تشکیل داد. 301 نفر از دانشجویان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای طرحوارههای ناسازگار (ISQ)، مقیاس اهمالكاری فعال (APS)، مقیاس اهمالکاری غیرفعال (PPS)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (HPQ) و پرسشنامه ساختارهای کمالگرايی چندبعدی (MPCQ) را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد رابطه مستقیم متغیر طرحواره ناسازگارانه با کمالگرایی و طرحواره ناسازگار با ویژگیهای شخصیت معنادار است. همچنین رابطه مستقیم ویژگیهای شخصیت با تعللورزی تحصیلی معنادار بود اما رابطه مستقیم کمالگرایی با تعللورزی تحصیلی معنادار نبود. همچنین روابط غیرمستقیم طرحواره ناسازگار با تعللورزی تحصیلی از طریق ویژگیهای شخصیت معنادار بود اما روابط غیرمستقیم طرحواره ناسازگار با تعللورزی تحصیلی از طریق کمالگرایی معنادار نبود. بر اساس یافتههای تحقیق نتیجه میگیریم که طرحوارههای ناسازگار از طریق ویژگیهای شخصیتی به خوبی با تعللورزی تحصیلی ارتباط پیدا میکنند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجیگری استرس ادراکشده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آنها ۳۱۸ نفر با روش نمونه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجیگری استرس ادراکشده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آنها ۳۱۸ نفر با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1989)، استرس ادراکشده (کوهن و همکاران، 1983) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) بود. داده ها با نرمافزارهای AMOS و SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج فرضیههای مستقیم نشان داد مقبولیت، وظیفهشناسی و خودکارآمدی با اثر منفی و معکوس و استرس ادراک شده با اثر مثبت و مستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا تاثیر دارند و نتایج حاصل از بررسی فرضیههای غیرمستقیم نشان داد که وظیفهشناسی اثر غیرمستقیم و معکوس بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی داشته است و روانرنجوری، برونگرایی و وظیفهشناسی اثر غیرمستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراکشده داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت خودکارآمدی به عنوان یک منبع مقابله ای و آموزش مدیریت استرس به نوجوانان و تاثیر آنها بر صفات روانرنجورخویی، برونگرایی و وظیفهشناسی، سطح اضطراب کرونا را در نوجوانان کاهش داد و در مداخلههای درمانی از نتایج بهدستآمده استفاده کرد.
پرونده مقاله
کلمه شخصیت به یگانگی، فردیت و سوژگی موضوع مورد مطالعه اشاره دارد. سنجش چنین مفهوم دینامیک و پیچیده ای یک چالش اساسی در حوزه ی روش شناسی سنجش و اندازه گیری سازه های روانشناختی محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه ی یک روش نوین در دو بخش مختلف تحلیل سوالات پرسشنامه های شخص چکیده کامل
کلمه شخصیت به یگانگی، فردیت و سوژگی موضوع مورد مطالعه اشاره دارد. سنجش چنین مفهوم دینامیک و پیچیده ای یک چالش اساسی در حوزه ی روش شناسی سنجش و اندازه گیری سازه های روانشناختی محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه ی یک روش نوین در دو بخش مختلف تحلیل سوالات پرسشنامه های شخصیتی است: الف) بعدیابی سوالات پرسشنامه های شخصیتی که از اجرای پرسشنامه ها روی نمونه های مستقل بدست آمده است از طریق تحلیل تناظر و ب) اولویت بندی سوالات با استفاده از روش تحلیل داده های شبکه ای بر اساس اهمیتی که سوالات در هر بعد دارند. برای دستیابی به این اهداف 32 پرسشنامه ی شخصیتی -که اکثر حوزه های کاربست پرسشنامه های شخصیتی را پوشش می دهند- روی 82988 نفر داوطلب تحت وب اجرا شد. نتایج تحلیل تناظر نشان می دهد که شخصیت دارای دو بعد غالب است که حدود 75 درصد واریانس شخصیت را تبیین می کند. نتایج تحلیل داده های شبکه ای نشان می دهد که سوالات مهم در شاخص های مختلف الزاما با یکدیگر یکسان نیستند و انتخاب سوال بر اساس یک شاخص خاص باید بر اساس معنایی که آن شاخص دارد باشد با این وجود با توجه به ساختار همبستگی اولویت سوالات در شاخص های شبکه، یک شاخص کلی تعریف شد که بر اساس آن سوالات در دو بعد شخصیت اولویت بندی شد. نتیجه ی تحقیق حاضر به ارائه یک الگوریتم انتخاب سوالات شخصیتی در ابعاد شخصیت منجر شد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین ویژگیهای شخصیتی بر رضایت شغلی با نقش میانجی ادراک از عدالت رویهای و استرس شغلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. نمونهها به شکل در دسترس و 201 نفر بودند. پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 5 عامل بزر چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین ویژگیهای شخصیتی بر رضایت شغلی با نقش میانجی ادراک از عدالت رویهای و استرس شغلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. نمونهها به شکل در دسترس و 201 نفر بودند. پرسشنامههای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ،رضایت شغلی مینه سوتا ، استرس شغلی پرستاران و عدالت سازمانی بود. روش آماری تحلیل مسیر و معادلات ساختاری بود .مشخص شد که بین متغیرهای 5 توافق پذیری و گشودگی در تجربه با رضایت شغلی اثر مستقیم و معناداری وجود دارد . روابط بین روان نژندی – استرس شغلی – رضایت شغلی و نیز بین توافق پذیری -ادراک از عدالت رویه ای – رضایت شغلی رابطه معنا دار بود. استرس شغلی با رضایت شغلی و نیز روان نژندی با استرس شغلی رابطه معنا دار معکوس داشتند عدالت رویه ای بر رضایت شغلی تاثیر گذار و رابطه مستقیم داشت .از میان 5 صفت بزرگ شخصیتی ، میان روان نژندی ، توافق پذیری و گشودگی در تجربه با رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود داشت.علی رغم مسیر مفروض برای رابطه بین صفات شخصیتی بر رضایت شغلی از طریق تاثیر همزمان دو متغیر میانجی ادراک از عدالت رویه ای و استرس شغلی ، مسیر مورد نظر در الگو براورده نشد و در مدل نیز تاثیری نشان نداد.
پرونده مقاله